ام البنین که باشی....
▪️[أَوْلادی وَ مَـنْ تـَحْـتَ الــْخَـضْـراء
کُلُّهُمْ فِداءٌ لِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْن]
▪️ام البنین که باشی؛
زیباترین سرمشق را
برای تاریخ می نویسی….
♡ فرزندانم و هر چه زیر آسمـــانِ کبود است،
فــــدایِ حسـین♡
▪️[أَوْلادی وَ مَـنْ تـَحْـتَ الــْخَـضْـراء
کُلُّهُمْ فِداءٌ لِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْن]
▪️ام البنین که باشی؛
زیباترین سرمشق را
برای تاریخ می نویسی….
♡ فرزندانم و هر چه زیر آسمـــانِ کبود است،
فــــدایِ حسـین♡
شخصی ازعالمی پرسیدبرای خوب بودن کدام روزبهتراست؟
عالم فرمود:یک روزقبل ازمرگ !
ان شخص گفت:امامنکه نمیدانم کی خواهم مرد!!
عالم فرمود:رمزش همین است که نمیدانی پس شایدیک ثانیه دیگه نباشی ازالان خوب باش وخوبی کن
پیچیده شمیمت همه جاای تن بی سر!
چون شیشه ی عطری
که درش گم شده باشد..
سعیدبیابانکی
بی تعارف بگویم ان نیرویی که نمازش رااول وقت نخواندخوب هم نمیتواندبجنگد…..
سردارسرافراز
شهیدحسن باقری
شادی روحشان صلوات
«همنشینی با صالحان تو را در شش امر متحول می کند»:
«از “شک” به “یقین"».????????
«از “ریا” به “اخلاص"».
«از “غفلت” به “ذکر"».????????
«از “رغبت به دنیا” به رغبت به"سوی آخرت"».
«از “کبر” به “تواضع"».????????
«از"سوء نیت” به “نصیحت"».
«پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد، سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد».
آیت الله مجتهدی:
اگر هر ڪار میڪنۍ باز هم شیطان دست از سرت برنداشتہ و هنـوز بہ خـدا و رسـول و اسلام شڪ داری
ذڪر « لا حول و لا قوة الّا بالله العلی العظیم » را زیاد بگـو
ما همیشه حوادث مهم را به یاد نداریم.
زمانی که پا در دنیا نهاده ایم را به خاطر نمی آوریم. لبخندهای مادرمان به هنگام برداشتن اولین گام مان را به یاد نخواهیم آورد. گاهی حتی اولین دوست و اولین معلم، اولین… فراموش می شوند.
شاید زندگی پس از مرگ آنقدر طولانی باشد که حتی تو را هم به یاد نیاورم. شاید آنجا تولدی باشد که آغاز آن تازه باشد و با دیدن خدا از او نخواهم تو را به من بدهد. شاید…
✍???? #زهرا_شاهانی
آداب همسرداری
1- همسرت را عوض نکن، خودت را عوض کن.
2- همیشه درون خود را بازبینی کن و در این بازنگریها منصف باش.
3- کنترل زندگى خود را به دست بگیر و هیچگاه نسخههای درمانى دیگران را در زندگى پیاده نکن.
4- هم به خوبیهایش فکر کن هم به بدیهایش و هنگام بحث هر دو را مد نظر داشته باش..
5- خود روانپزشک خویشتن باش، با جملات نیرو بخش و درمان گر بعد از هر دلخوری به خود نیرویی تازه ببخش و بدان که این نیز بگذرد.
6- کمتر صحبت کن و بیشتر عمل. هنگام ناراحتی زیاد سخن نگو، عمل کن (عمل شما سکوت و آرامش در چهره ی شماست) چرا که به هنگام ناراحتی تعادل روحی بر هم میخورد و مسائلی گفته میشود که گاه مشکل را پیچیده تر میکند.
7- عیبهای همسرت را دوست داشته باش.
8- مردها همه یکسانند این یک روال جهانى است.
9- مسائل کوچک را نادیده بگیر.
10- مقایسه نکن. هیچگاه همسرت را با دیگری مقایسه نکن چرا که مردها در عین یکسان بودن هرکدام دنیایی خاص دارند.
11- سعی کن اختلاف سلیقههایتان به نزاع نیانجامد. این را بدان که تفاوتها شکاف بوجود نمی آورد عدم تفاهم است که شکافها را بیشتر میکند. تفاوت در اصل بسیار سازنده است اگر از آن برای تعالى استفاده کنید.
12- وقت آزاد خود را تنظیم کنید. این کار را برای همه اعضاء خانواده انجام دهید و وقتى را هم به پدر بزرگها و مادربزرگها اختصاص دهید با این کار برای خود و والدینتان ارزش قائل میشوید.
13- سعی نکن برای همه رفتارهای همسرت دلیل بیابی. چرا که خواستگاه و پرورش گاه هر کدام از ما برایمان رفتارهایی را نهادینه میکند. با تلاش و صبر آن دسته از رفتار هاى نادرست را که نهادینه شده از وجود هم محو کنید.
14- عشق پایدار نیازمند احترام و بازگشت بعد از هر دلخوری است.
15- قرارهای دو نفره را فراموش نکنید. مانند اوائل ازدواج برای او نامههای عاشقانه و کوتاه بنویسید و یا با او در یک جای خاطره انگیز قرار بگذارید.
16- با همسرت مثل یک دوست باش و مشکلات خود را همانند یک دوست با او حل کن.
17- با عشق همسرت را رام خود کن.
18- جذابیت خود را همیشه حفظ کنید حتى اگر چندین سال از ازدواجتان مى گذرد.
19- بعضی مواقع با قواعد همسرت در زندگى بازی کن. این نوعی احترام به افکار و منش اوست و این را بدان كه او قدر این کار را خواهد دانست
من دلـم می خواهد خانه ای داشته باشم، بر دوست
كنج هر دیوارش دوست هایـم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو
هر كسی می خواهد وارد خانه پر عشق و صفایـم گردد، یك سبد بوی گل سرخ به من هدیه كند
شرط وارد گشتن، شستشوی دلهاست
شرط آن، داشتن یك دل بیرنگ و ریاست
بر درش برگ گلی می كوبـم روی آن با قلم سبز بهار می نویسم : ای یار خانه ما اینجاست تا كه سهراب نپرسد دیگر خانه دوست كجاست ؟؟؟
+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم مرداد ۱۳۸۸ساعت 16:1 توسط مینا | آرشیو نظرات
#حجاب
آرایشگر گفت: عروس خانوم! دیگه کارت تموم شده.
آقا داماد هم که بالا،دم در منتظره. ایشالا خوشبخت شی.بلند شد.
میدانست مرد زندگیاش از معطلی خیلی خوشش نمیآید.
به خواهرش گفت: چادرم کو؟
و خواهرش چادر سفیدی را سرش انداخت.
دست گرفت به چادر و دور صورتش، به آرامی لبههای چادر را مرتب کرد.
آرایشگر گفت: خیلی خب دیگه! موهاتو خراب کردی که دختر! یه ذره شلتر بگیر .
وقتی میگم شنل کرایه کن، برای همینه دیگه…
رو کرد به آرایشگر و گفت: من نگران آخرتم بیشتر از موهام هستم.
موهام خراب بشه ، بهتر ازینه که یه عمر زندگی و آخرتم خراب بشه
قهر بودیم..در حال نماز خوندن بود..نمازش که تموم شد هنوز پشت به اونو رو به دریا نشسته بودم..کتاب شعرش و برداشت و شروع کرد به خوندن..با یه لحنه دلنشین…ولی من باز باهاش قهر بودم..!!کتاب و گذاشت کنار بهم نگاه کرد و گفت: “غزل تمام، نمازش تمام،دنیا مات …. سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد” باز هم بهش نگاه نکردم..اینبار پرسید: عاشقمی؟؟ سکوت کردم…گفت: “عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز….بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند” دوباره با لبخند پرسید: عاشقمی مگه نه؟؟ گفتم : نههه
گفت:
“لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری ..
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری”
دیگه نتونستم بهش نگم وجودش چقدر آرامش بخشه…بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم:
خدا رو شکر که هستی
در پاسخ به این شبهه؛ “چرا شراب در این دنیا حرام اما در بهشت حلال است؟” اشاره به چند نکته لازم و ضروری است:
1- در لغت عرب شرب به معنای نوشیدن و شراب به معنای نوشیدنی است. به «خمر» هم شراب می گویند چون مایعی است که نوشیده می شود. (1)
آیه ای برای نمونه:
وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ …؛ دو دريا يكسان نيستند: اين يكى دريايى است كه آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است (فاطر/12)
2- خدای سبحان همواره به پاکی و خوبی فرمان می دهد و همواره از پلیدی و بدی بر حذر می دارد ( نحل/90). از سوی دیگر، شراب و خمر دنیوی که زایل کننده عقل است، مصداق پلیدی و گناه است ( بقره 219 و مائده/90). بنابراین، شراب دنیایی هرگز مطلوب خدای تعالی چه دراین دنیا و چه در بهشت نبوده و نیست.
3- مقایسه ویژگی های شراب بهشتی و شراب دنیوی:
الف) شراب دنیایی مست کننده است و با تعطیل کردن عقل و هوش آدمی، او را از یاد خدا غافل می کند ( مائده/91) اما در نوشیدن شراب بهشتی هیچ گونه زوال عقل و هوشی وجود ندارد (واقعه/47).
ب) از آثار مهم نوشیدن شراب دنیوی، لغوگویی و بد و بیراه گفتن و گناه است (مائده/91) اما شراب بهشتی هرگز چنین آثاری به دنبال ندارد (طور/23).
ج) در شراب دنیوی گونه ای از پلیدی وجود دارد (مائده/90) اما شراب بهشتی طیب و طاهر است و از هر گونه پلیدی به دور است(واقعه/21).
د) شراب دنیوی عملی شیطانی و منتسب به اوست (مائده/90) اما شراب طهور و پاک بهشتی هدیه ای رحمانی و الهیست (واقعه/21).
نتیجه:
شراب و نوشیدنی بهشتی ماهیتا با شراب و نوشیدنی دنیوی تفاوت دارد و این دو ، جز در نوشیدنی و مایع بودن، شباهتی به یکدیگر ندارند.
پی نوشت:
1- المفردات؛ ج1 ص
میلاد کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام برمنتظران عاشق مباااااااااااااااااااااااااااااااارک باد
میلاد کریم اهل بیت امام حسن علیه السلام برمنتظران عاشق مباااااااااااااااااااااااااااااااارک باد
جایگاه زن در اسلام
وقتی که دختراست دری ازدرهای بهشت برای والدینش می باشد .
وقتی که همسراست نیمی ازدین شوهرش راکامل میکند.
ووقتی که مادر است بهشت درزیرقدومش قراردارد.
معرّفی غدیر، تنها وظیفۀ امامان علیهم السلام و امثال علامه امینی رحمه الله
نیست؛ بلکه امروزه نیاز به معرفی غدیر برای نسلهای جدید، بیش تر از گذشته
است و بر علما لازم است که این وظیفۀ سنگین را به خوبی انجام دهند. حضرت
رضا علیه السلام از پدرش، و او از پدرانش تا می رسد به امیر مؤمنان علی علیه
السلام نقل کرده است که فرمود: «وَ لْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الشَّاهِدُ الْبَائِنَ وَ لْيَعُدِ
الْغَنِيُّ عَلَى الْفَقِيرِ وَ الْقَوِيُّ عَلَى الضَّعِيفِ أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و
آله بِذَلِک؛11 باید حاضر به غائب و نزدیک به دور (جریان غدیر را) برساند و باید
غنی بر فقیر و قوی بر ضعیف (از نظر مالی) کمک کند. رسول خدا صلی الله
علیه و آله مرا به این مسئله دستور داده است.»
چی بنویسم برات مولای من
از عرفه برات بگم که …….هیچ
ازعیدقربان بگم که نه ابراهیمتو شناختم نه اسماعیل…
میگی از عیدغدیربگو از من کنت مولا و علی مولا بگو غلی کجا و ما کجا از چیه علی بگم اینکه همه میگن
دوست بگم یا اینکه میگن فرمان روا که نه دوست رو دوست گرفتم ونه فرمان روا را راهنما….
مولای من شایدباید از محرم بگم اری از عرفه می رسم به محرم از محرم به عاشورا واز عاشورا به ابراهیم وازابراهیم به اسماعیل وازاسماعیل به بنده بودن ورسم بندگی اصلا قربان یعنی بندگی یعنی علی علی علی علی
مولای من صاحب زمانم این عرفه و قربان و غدیر و محرم و غاشورا بهانه است تا تو بیایی …
تو بیایی و معنی روزعرفه عیدقربان غدیر محرم غاشورا را به ما بشناسانید
تو بیایی تا بگی رسم دوستی و فرمانروایی چیست ؟؟؟
توبیایی تا بگی من کنت مولا وعلی مولا یعنی چی!!!
خداکند تو بیایی ومن روسفیدباشم ……..
” یــا صاحـــب الـــزمــــان “
آقای مـن !
مــولای مـن !
از قـدیــم گفته انـد :” خلایـــق هــرچه لـــایــق ”
بی راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــی کنیم هنوز لیـــاقت حضور در محـــضر شما
را پیدا نکرده ایــــم
که اگرغیـــر از این بـــود
هم اینـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمی بردیـــم .
” از ماســت که برماســــت “
آری، ما مـــستحق بلــــای غیبـــتیـم ؛
سزاوار چنــیـن سرنوشــتی هستـــیم ؛
تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامـــی ” عــادت ” کـرده ایم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
” تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود “
اللهم عجل لولیک الفرج
کارنامهام
پر از تقلب و گناه
خط خطی سیاه
هیچ وقت درسخوان نبودهام ولی
در شب تولدت
مثل کاج
توی طاق نصرت محله کار کردهام
شاخههای خشک داربست را
بهار کردهام
راستی دو روز قبل
سرزده به خانهی دل امید - همکلاسیام - سر زدی
ولی چرا
به خانهی حقیر قلب من نیامدی؟
رد شدم، قبول
ولی به من بگو
کی به من اجازهی عبور میدهی؟
راستی اگر ببینمت
به من هر چه خواستم میدهی؟
کارنامهی مرا
دست راستم میدهی؟
نا امید نیستم ولی به خاطر خدا
از کنار نمرههای زیر ده عبور کن!
ای عصاره گل محمدی!
فصل امتحان سخت ما ظهور کن !
اللهم عجل لولیک الفرج
بیست وپنجم ذی القعده - روز دحوالارض
قسم به زمین و كسى كه آن را گسترانیده است.
سوره مباركه شمس - آیه 6
اعمال و فضیلت روز دحو الارض
از امیرالمومنین (علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند :
« اولین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد در بیست وپنج ذی القعده بود . کسی که در این روز روزه بگیرد وشبش را به عبادت بایستد ،عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
در این روز یک میلیون رحمت نازل می شود که نودونه هزار تای آن برای روزه داران این روز و عبادت کنندگان این شب خواهد بود.
هر گروهی که در این روز برای ذکر پروردگار خویش گرد هم آیند ، پراکنده نمی شوند مگر این که خواسته آنان داده می شود .
برای اهل مراقبت و سیر وسلوک ، طاعت وعبادت در این شب اهمیت ویژه ای دارد زیرا نسبت به دیگر ایام مشهور مورد توجه عامه مردم نیست و آنها کمتر در این ایام به طاعت خدا مشغول می گردند ، لذا دحوالارض می تواند از ایام ممتاز سال باشد زیرا توجه در زمان غفلت عموم از مراقبات مهم باعث سرعت اجابت است واعمال نزد حضرت حق بزرگتر وبه قبول نزدیکتر واجر بیشتری دارد.
باشد تا روزی که ملک الموت جانمان را به تسخیر خود می گیرد این اعمال و ترویج آن چراغی ویا آسایشی برای قیامت ومنزل ابدی ما باشد ،
آن روزی که ما به پیشگاه خدا ناله می زنیم و از ذات مقدس ربوبی طلب مهلت به اندازه لحظه ای می کنیم که ندا می رسد هرگز و ما می مانیم واعمال از پیش فرستاده شده
ز امیرالمومنین (علیه السلام ) روایت شده است که فرمودند :
« اولین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد در بیست وپنج ذی القعده بود . کسی که در این روز روزه بگیرد وشبش را به عبادت بایستد ،عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
در این روز یک میلیون رحمت نازل می شود که نودونه هزار تای آن برای روزه داران این روز و عبادت کنندگان این شب خواهد بود.
هر گروهی که در این روز برای ذکر پروردگار خویش گرد هم آیند ، پراکنده نمی شوند مگر این که خواسته آنان داده می شود .
برای اهل مراقبت و سیر وسلوک ، طاعت وعبادت در این شب اهمیت ویژه ای دارد زیرا نسبت به دیگر ایام مشهور مورد توجه عامه مردم نیست و آنها کمتر در این ایام به طاعت خدا مشغول می گردند ، لذا دحوالارض می تواند از ایام ممتاز سال باشد زیرا توجه در زمان غفلت عموم از مراقبات مهم باعث سرعت اجابت است واعمال نزد حضرت حق بزرگتر وبه قبول نزدیکتر واجر بیشتری دارد.
همیشه یادم بیار هر لحظه به یادت باشم
«يا اَللَّهُ يا رَحْمنُ يا رَحِيمُ يا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلبی علی دینک
شرایط خواندن دعای فرج
از مهمترین دعاها، دعای فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.(3) روایت دارد که در آخرالزّمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است.(4)
خواندن دعای فرج در نظر ایشان همراه با شرایطی به شرح زیر است:
1. توبه از گناهان
آیة الله بهجت می فرمودند: بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است؛ البته دعایی که در همه اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنیهایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جمله شرایط دعا است.
ایشان میفرمودند: ترک واجبات و ارتکاب محرمات، حجاب و نقاب دیدار ما از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
تا رابطه ما با ولیّ امر، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد.و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم در اصلاح نفس است.(5)
ترك معصیت، حاصل نمی شود به طوری كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مكان و در میان مردم و در خلوت.(6)
اگر جلوی خود را در ارتكاب معاصی نگیریم، حالمان به انكار و تكذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد كه از رحمت خدا ناامید می شویم!
آیة الله بهجت پیرامون مقدّم دانستن تعجیل در فرج بر سایر حاجات خود می فرمودند: افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!
اگر به قطعیّات و یقینیّات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی می بریم که از کدام یک از کارهایی که کردهایم قطعاً حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ما راضی است؛ و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است.(7)
2. خلوص و صدق نیّت در دعا
راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ نه دعای همیشگی و لقلقه زبان…، بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه.(8)
3. توسل به امام همراه با تضرّع و زاری
آیة الله بهجت می فرمودند: ابتلائات شیعه امروز بسیار زیاد است. از ظلم و ستم و بلا و فشاری که بر سر اسلام و مسلمانان به خصوص اهل ایمان میآید، کارد به استخوان رسیده است. بیماریهای مختلف و حوادث زیاد شده است. باید در مشاهد مشرّفه و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود. ما باید از همه بخواهیم که متوسل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود. دعای فرج اگر موجب فرج عمومی نشود برای دعا کننده موجب فرج خواهد بود. إنشاءالله چنانچه در بعضی از روایات آمده: «دعا کنید که در آن فرج شماست».
برخی از مردم به مرحوم آقای شیخ حسنعلی تهرانی متوسل میشدند و نتیجه میگرفتند؛ ولی متوجّه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیستند. ما باید به بیش از این ها به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متوسل باشیم؛ تا نتیجه بگیریم. اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را بشناسند و به آن پناه برند؛ امکان ندارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند.
ترك معصیت، حاصل نمی شود به طوری كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مكان و در میان مردم و در خلوت. اگر جلوی خود را در ارتكاب معاصی نگیریم، حالمان به انكار و تكذیب و استهزا به آیات الهی، و یا به جایی می رسد كه از رحمت خدا ناامید می شویم!
4. مقدّم دانستن تعجیل در فرج بر سایر حاجات خود
آیة الله بهجت پیرامون مقدّم دانستن تعجیل در فرج بر سایر حاجات خود می فرمودند: افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!(9)
هر کدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت [امام زمان (علیه السلام)] – که نفعش به همه برمی گردد و از اهمّ ضروریّات است - نیستیم!(10)
و در نهایت در نظر آیه الله بهجت «مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و انکار نکردن حضرت تا ظهور او می باشد.» (11)
به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود.(12) لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.(13)
در پایان آوردن این سوال از آیت الله بهجت خالی از لطف نیست که فردی به ایشان عرض کرد:
این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجّت بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشم، از حضرت عالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نائل شوم! آیه الله بهجت در جواب فرمودند: زیاد صلوات، اهدای وجود مقدّسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل فرجش؛ و زیاد به مسجد جمکران مشرّف شوید، با ادای نمازهایش.(14) الّلهمّ صلّی علی محمّد و ال محمّد و عجّل فرجهم
آیت الله بهجت قدس الله نفسه الزکیه:
در تعبدیات، کوه کندن از ما نخواسته اند،
سختترینش نماز شب خواندن است که در حقیقت،
تغییر وقت خواب است نه اصل بی خوابی،
بلکه نیم ساعت زودتر بخواب،
تا نیم ساعت زودتر بیدار شوی
ما براى اوقات خواب خود افسوس مى خوريم كه چرا براى
نماز شب بيدار نمى شويم، در صورتى كه اوقات بيدارى
را به غفلت مى گذرانيم!
زيرا اگر در بيدارى به توجّه و بندگى مشغول بوديم، توفيق
بيدارى شب را نيز براى تهجّد و خواندن نافله ى شب و
تلاوت قرآن پيدا مى كرديم.
****
ائمه ی ما علیهم السلام خودشان به ما فرموده اند که در
این فشارهای آخرالزمان بگویید :
یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی
دینک
ولی چه کنیم که به جای دوا ، به سوی داء می رویم !
معنای یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک این است که
: خدا یا ! همان مرتبه ای را که مطلوب تو است ، ما را به
همان درجه برسان و بر آن نگهدار .
صراط از همین جا شروع می شود ، اگر یک ذرّه انحراف
پیدا کنیم ، خدا می داند در کجا پرت می شویم .
کسی که کارش خراب است ، یا جلو رفته و عقب مانده
است و در هر حال اعتدال را رعایت نکرده است . ما که
اهلبیت عصمت نیستیم ، ولی از خدا می خواهیم که
این حدّ اعتدال را به ما عنایت فرموده و برآن ثابت گرداند
در كتاب كافى به نقل از امام صادق ـ عليه السّلام ـ آمده
است: «ثَلاثٌَ لاتُطِيقُها هذِهِ الاْءُمَّةُ… وَ ذِكْرُ اللّه عَلى كُلِّ
حالٍ.»(۱)
***
سه چيز است كه اين امت توان آن را ندارند…. تا اين كه
مى فرمايد: و ياد خدا در هر حال.
و در روايت ديگر مى فرمايد:
«لا أَقُولُ سُبْحانَ اللّه وَ الْحَمْدُلِلّهِ، وَ إِنْ كانَ ذِكْرا وَ لكِنْ
ذِكْرُهُ عِنْدَ حَلالِهِ وَ حَرامِهِ.»(۲)
مقصود من گفتن سبحان اللّه و الحمدللّه نيست، هر چند
اين هم ذكر است، بلكه منظور من ياد خدا به هنگام
[پيش آمدن] حلال و حرام است.
خاطرات حجت الاسلام قرائتى(ج1) 52 تفسير به روز
تفسير به روز
در اردبيل جلسه تفسير براى جوانان برگزار نمودم، عدّهاى از جوانها گفتند: حاجآقا! تفسير
خاطرات حجت الاسلام قرائتى(ج1)، ص: 53
براى پيرمردهاست، براى ما مطالب روز بگوئيد. من فهميدم آنهايى كه قبلًا تفسير گفتهاند، بدون رعايت حال مستمعين بوده است زيرا تفسير بايد جورى باشد كه هر كس به حدّ ظرفيّت و كشش خود بتواند استفاده كند، حتّى بچهها هم مىتوانند تفسير داشته باشند. زيرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با همين داستانهاى قرآن، عمارو اسامه و سلمان و ابوذر تربيت كرد.
همانجا براى جوانها تفسير سوره يوسف را شروع كردم و به اين شكل گفتم كه:
يوسفى بود؛ جوانها! شما همه يوسفيد.
او را بردند؛ شما را هم مىبرند.
به اسم بازى بردند؛ شما را هم به اسم بازى مىبرند ….
حمله اسرائيل به نوار غزه باعث تخريب شديد وجهه صهيونيستها در جهان شده است و عمليات غزه هرچند ممكن است حماس را تحت فشار قرار دهد، اما اسرائيل را ويران ميكند.
فارس: در پي حملات ددمنشانه رژيم صهيونيستي به نوار غزه تعدادي زيادي از مردم اين كشور به ويژه كودكان بيدفاع و مظلوم به شهادت رسيدند.
بسياري از كاربران فضاي مجازي در راستاي حضور در مقاومت سايبري عليه رژيم جعلي اسراييل، ضمن نوشتن مطالبي در وبلاگهاي شخصي خود، با ارسال تصوير و مطالبي عمق اعتراض و نفرت خود را نسبت به اشغالگران قدس شريف اعلام كرده و ميكنند.
برپايه اين خبر علي اكبر رضوي يكي از كاربران خبرگزاري فارس نيز با ارسال يك نامه الكترونيكي و تصويري از يكي از كوچكترين شهداي جنگ نابرابر غزه به خبرگزاري فارس خواستار انتشار مطلبي با عنوان “نگاهي به زندگي كوچكترين شهيد غزه” به سه زبان فارسي، عربي و انگليسي شد.
در اين پيام الكترونيكي آمده است:
اين اطلاعات مربوط به جنيني است كه بدستان رژيم كينه توز صهيونيستي ترور شده است.
*سن: هفت ماهه در رحم مادرش
العمر : ( 7 أشهر في رحم أمه) ولم ير النور
Age: 2 months before birth
*نام: گلولههاي صهيونيستي فرصتي ندادند تا اسمي داشته باشد
الأسم : لم تُتِح له الرصاصة الصهيونية الفرصة ليحمل إسماً عربياً
Name : The Zionist bullet did not allow him to carry an Arabic name
*تابعيت: قرار بود فلسطيني باشد
الجنسية : كان من المفترض أن يكون فلسطينياً
Citizenship: He was supposed to be
Palestinian
*آدرس: از رحم مادر به قبرستان
العنوان : من رحم الأم الى القبر
ِAddress: From the mother’s womb to the grave
پ.ن
پيش از اين روزنامه صهيونيستي"هاآرتص” نوشته بود: چند روز آينده آتش خاموش خواهد شد، ابرها كنار خواهد رفت و عمق فاجعه نشان داده خواهد شد. (آن وقت است كه) سيل تصاوير در مورد خرابيها و كشتار به سراسر جهان سرازير شود. بعد از آن است كه ما بايد هزينه جنگ را با روحيه ويران شده فرزندانمان بپردازيم.
حمله اسرائيل به نوار غزه باعث تخريب شديد وجهه صهيونيستها در جهان شده است و عمليات غزه هرچند ممكن است حماس را تحت فشار قرار دهد، اما اسرائيل را ويران ميكند.
انتشار مطالب در فضاي مجازي به زبانهاي مختلف بيانگر گسترش فضاي اتحاد سايبري عليه رژيم صهيونيستي در دنيا است.
گفتني است كاربران سرويس “فضاي مجازي” خبرگزاري فارس ميتوانند مكاتبات خود را از طريق پست الكترونيكي cyber@farsnews.ir انجام دهند.
علی علیه السلام فرمودند:
دراخرالزمان زنانی پیدامی شوندکه برهنگی وخودنمایی
پیشه می کنندوداخل فتنه ها می شوندوبه شهوت مایل هستند
وبرای لذت ها شتابانندومرمات راحلال می شمارنند
ودراخرت هم جاودانه در جهنم اند.
روضه المتقین ج8ص106
دیگر وقت آن رسیده که سکوتم را بشکنم و دراین جنگ نرم با سلاح
قلم بر دشمن خاصم یورش برم تا شاید بعضی از مسئولین در خواب
مانده و بعضی ازعلما و روحانیونی که احیانأ از تأثیرکلامشان اطمینان
ندارند این نوشته ها را دیده و به جنب وجوش بیفتند، هرچند شاید آن
ها هنوز هم از بحث و پیگیری این مسائل خجالت می کشند وسطح
آن را پایین ترازسطح علمی و معنوی خود می بینند. حال آنکه همین
بعضی ها هنوز نمی دانند ساپورت چیست، چه شکلی دارد و چه
کسانی آن را پوشیده اند.
دیگر شاید وقت آن رسیده باشد که ندایی بگوید: ( الیوم استعمال
ساپورت در حکم محاربه با امام زمان عج ) تا بد خواهان نظام اسلامی
ایران حیا و غیرت زنان و مردانی را حس کنند که،حاضرند خون
رنگینشان را فدا کنند.
و روباه صفتان چه حیله گرانه نقشه راه کشیده اند:
۱. موهای بیرون افتاده از پس وپیش
۲. روسری های کوتاه آب رفته
۳. شلوارهای سوراخ سوراخ وکوتاه شده
۴.مانتوهای اندامی وچاک خورده
۵. لباس هایی با دکمه های روی آستین جهت سهولت برای بالازدن
۶. ساپورت
۷.هدف بعدی دشمنان!!! خدا نکند که عریانی کامل اندام باشد
به امید آن روز که مسئولین، علما و دلسوزان این نظام با ذره بین قوی تری سیاست های زیرکانه دشمن را نظاره گر بوده و سازنده سدهای مستحکم در برابر نفوذ صفات رذیله باشند.
(رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی)…
می گویند : خوبی !
آخ…می دانم که نیستم..!!
می گویند : التماس دعا …
و توی چشم هایشان واقعا التماس است ، توقع هست .
حیرت می کنم که چطور این همه بدی را نمی بینند ..!
بیرونم نمی کنند !
ناسزایم نمی گویند!
.
.
.
این آبرو داری هایت خجالت زده ام می کند، بس که می پوشانی سیاه کاری هایم را…
ای بهترین پرده پوش عالم…
قبل ازهرخواندنی ازنویسنده این بخش کمال تشکررادارم
در روز خواستگاری شما زیر ذره بین همه هستید. این که چطور رفتار می کنید، چطور صحبت می کنید و حتی چطور لباس پوشیده اید، روی قضاوت خانواده دختر تاثیرگذار است. بنابراین این نکته ها را بخوانید و سعی کنید مراقب رفتارتان باشید. منظورمان البته این نیست که نقش بازی کنید. فقط سعی کنید رفتار شایسته ای داشته باشید.
دقت کنید
قرار است یک عمر با هم زندگی کنید، پس به رفتار و گفتار همدیگر دقت کنید نه اینکه حواستان به گل قالی و مارک تلویزیون و پرده های قشنگ اتاق باشد. مثلا موقع حرف زدن توجه کنید ببینید که طرف مقابلتان می تواند چهارتا جمله درست و حسابی بگوید؟ اگر نه که کلا بی خیال شوید.
موبایل خاموش
همان اول کار، موبایلتان را خاموش کنید تا نشان دهید برای بقیه اهمیت قائل هستید نه اینکه مدام سرتان توی موبایل و پیامک دادن و انگری بردز باشد.
خودتان باشید
شما هر چقدر هم که بازیگر خوبی باشید، بالاخره یک روز لو می روید. پس سعی کنید خودتان باشید و دروغ نگویید. غلو هم نکنید. شما با 25 سال سن نهایتا دو سال سابقه کار دارید. کسی از شما توقع بیل گیتس بودن ندارد. دخترها هم الکی کلاس نگذارند که هر روز 200 تا خواستگار دارند، تابلو می شوند.
لابی کنید
خانواده تان را نفروشید اما اگر نظرتان درباره هم مثبت بود، یکسری قرار و مدار را همانجا توی جلسه دو نفره تان بگذارید. مثلا همانجا سر تعداد مهریه با هم به توافق برسید. البته توافق نهایی قطعا با نظر پدر و مادرتان انجام می شود.
آرایشگاه بروید
همسر آینده به ظاهر شما اهمیت می دهد. برای او مهم است که شما هم �#1605;رد� باشید هم خوشتیپ. برای همین سعی کنید قبل از خواستگاری آرایشگاه بروید و خلاصه صفایی به سر و رویتان بدهید. این درست است که شما اهل کتاب و مطالعه هستید ولی خب قطعا هیچ دختری حاضر نیست با بن لادن ازدواج کند.
عطر بزنید
واقعا مهم است. اینکه بوی خوبی بدهید در نظر طرف مقابل تاغثیر بسیار زیادی دارد. حالا اگر عطر و ادکلن دم دستتان نبود، لااقل 5 هزار تومان بدهید یک ضد عرق بخرید، مخصوصا در فصول گرم سال، به شدت توصیه می گردد.
پوآرو نشوید
تحقیق بکنید اما به اندازه. نروید توی تمام نقاطی که خانواده طرف مقابل یک روز از آنجا رد شده و از مردم پرس و جو کنید. هیچ کس در طول زندگی اش بدون اشتباه نبوده، برای همین بی خودی مته به خشخاش نگذارید که چرا پسرعمه داماد بزرگتان دو روز در بازداشتگاه بوده؟
جنبه داشته باشید
شما که بهترین انسان روی کره زمین نیستید، پس یک درصد هم احتمال بدهیده که خانواده عروس، با این وصلت مخالفت کنند. برای همین جنبه داشته باشید و از خودتان ژانگولر درنیاورید. چیزی که زیاد است، دختر خوب دم بخت.
زیاد حرف نزنید
اصلا بزرگتر برده اید برای چه؟ آثار باستانی که با خودتان حمل نمی کنید. بگذارید آنها بیشتر صحبت کنند و هر جا نظرتان را خواستند وارد بحث شوید.
کم بخورید
این یک توصیه دوستانه است. قبل از اینکه بخواهید بروید خواستگاری همه کارهایتان را در خانه بکنید! مفهوم؟! آنجا هم آنقدر نخورید که مجبور شوید با خجالت آدرس دستشویی را بپرسید. خواستگار که دستشویی نمی رود!
_________________
خدایا
مارو ببخش که در کار خیر
یا “جار” زدیم…
یا “جا” زدیم…
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
به گزارش امید، شب خواستگاری کم از صبح پادشاهی نیست! خواستگاری نقطه مهمترین تغییر در مسیر زندگی است؛ مسیری که می تواند همراه خوشبختی باشد یا نباشد. معلوم است که نمی توان انتظار داشت دو طرف در این شب به شناختی دقیق و کافی از هم برسند ولی به هر حال بعضی اطلاعات را باید همان شب به دست آورد. گاهی اشتباه های ناخواسته در شب خواستگاری می تواند سرنوشت دختر و پسری را تغییر دهد. توصیه های کارشناسان ما را در مورد سوال هایی که باید بپرسید یا نپرسید، رفتارهایی که باید انجام دهید یا ندهید و حرف هایی که باید بزنید یا نزنید بخوانید.
قبل از خواستگاری تکلیف تان را با این ۶ موضوع روشن کنید
پیش شرط های مذاکره
ازدواج به پیش شرط هایی نیاز دارد. هر دو طرف و خانواده های آنها باید معیارهای مشترکی داشته باشند. آنها باید در زمینه های مختلف با یکدیگر در یک سطح قرار گیرند. به قول معروف برای هم متناسب باشند و هم شأن یکدیگر تلقی شوند. به این منظور دختر و پسر و خانواده های آنها باید از همان ابتدای آشنایی و شاید حتی در شب خواستگاری به نکته هایی توجه کنند و سوال هایی را از هم بپرسند. به گفته خانم دکتر خدابخشی کولایی، رواشناس. در این میان شش پیش شرط و معیار مهمتر از دیگر موارد است. البته میزان اهمیت آنها یکسان است و شماره گذاری آنها به معنای اولویت بندی نیست.
۱. شباهت اقتصادی و فرهنگی
هر دو خانواده باید از نظر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در یک رده باشند؛ برای مثال طبقه آنها از نظر اقتصادی متوسط محسوب شود. اگر تفاوت فاحشی بی دو خانواده وجود داشته باشد، حتی اگر عضو یک خانواده یا یک قوم باشند، بهتر است با هم ازدواج نکنند. در این راستا پرسش ها و نکته های متداولی وجود دارند که دو خانواده می توانند از یکدیگر بپرسند یا به آنها توجه کنند؛ برای مثال شغل پدر و حدود درآمد او، شغل پسر و درآمد احتمالی او، محل قرار گرفتن خانه دو طرف، وضعیت ظاهری خانه دختری و… همچنین یکی از راه هایی که در تشخیص تناسب فرهنگی دو خانواده به دختر و پسر کمک می کند این است که به نوع رابطه اعضای خانواده طرف مقابل با یکدیگر و نوع واکنش های آنها در برابر مسائل مختلف دقت کنند.
۲. زیبایی ظاهری
توصیه می شود دختر و پسر از نظر ظاهری تا حدودی در یک سطح باشند؛ به این معنا که یکی از آنها خیلی زیبا و دیگری زشت یا یکی خیلی چاق و درشت هیکل و دیگری ضعیف و کوچک نباشد. البته مهم این است که دو طرف همدیگر را بپسندند و نظر دیگران در این میان مطرح نیست. گاهی دختر و پسر از نظظر ظاهری با هم تفاوتی دارند که در عرف چندان پسندیده نیست؛ برای مثال قد دختر از قد پسر بلندتر است. در این شرایط هم خواست و تمایل دو طرف مهم است. دختر و پسر در مورد بحث مقبولیت ظاهری، باید به یک نکته توجه کنند؛ در شش ماه تا حداکثر یک سال نخست ازدواج فعالیت هورمون های جنسی باعث جذابیت طرف مقابل می شود ولی با گذشت زمان فعالیت این هورمون ها کاهش می یابد و زن و شوهر باید در زمینه های دیگر برای هم جذابیت داشته باشند. در این شرایط جاذبه ظاهری اهمیت بیشتری پیدا می کند.
۳. سلامت و بلوغ عاطفی
دختر و پسر باید به بلوغ روانی و پختگی عاطفی رسیده باشند. آنها باید از نظر روانی برای ازدواج آماده باشند. در این صورت دعوا، درگیری و قهر کمتری بین همسران رخ می دهد. در صورت بروز اختلاف نظر نیز با یکدیگر گفتگو می کنند. یکی از مواردی که می تواند از درگیری بی دلیل بین همسران جلوگیری کند این است که از حساسیت های همدیگر آگاه باشند؛ برای مثال دختر و پسر می توانند از یکدیگر بپرسند: «چقدر برای تو مهم است روزهای خاص مانند تولد و سالگرد ازدواج را به یاد داشته باشم؟ » ، «اگر زمانی یادم نبود یا دیر به یادش افتادم خیلی ناراحتی می شوی؟ عکس العمل تو چه خواهد بود؟ » آنها می توانند از همدیگر درباره حساسیت ها و علاقه ها (مواردی که آنها را خوشحال یا عصبانی می کند) ، میزان روابط اجتماعی، نوع رابطه با خانواده، علاقه به رفت و آمد با دوستان و اقوام و مواردی از این دست بپرسند. دو طرف باید از نظر روانی و عاطفی سالم باشند؛ البته در جلسات نخست نمی توان در این مورد مطمئن شد و شناخت کاملی از طرف مقابل به دست آورد. با این وجود دختر و پسر می توانند از همدیگر در مورد سلامتی هم سوال کنند.
۴. تشابه ارزش های اخلاقی و مذهبی
ارزش های اخلاقی و مذهبی دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند باید مشابه باشد. هر دوی آنها باید به ارزش هایی مانند راستگویی یا ظلم نکردن به دیگران، به یک اندازه اعتقاد داشته باشند. چهارچوب اعتقادی و ایدئولوژیک آنها نیز باید مشابه باشد در این راستا دختر و پسر می توانند از یکدیگر مثلاً درباره نوع پوشش خانم بپرسند، خانم تمایل دارد چه پوششی داشته باشد و آقا به چه پوششی اعتقاد دارد. چنین مسائلی باید از همان ابتدای آشنایی مشخص شود. افراد زیادی هستند که پیش از ازدواج درباره اعتقادات و حساسیت های این چنینی با هم گفتگو نکرده اند و با خود گفته اند: «بعد از ازدواج اصلاح می کنم» یا «او را تغییر می دهم» . ولی بعد از ازدواج قرار نیست هیچ یک از دو طرف تغییر کند. دختر و پسر هر انتظاری که از یکدیگر دارند باید قبل از ازدواج با هم در میان بگذارند.
۵. اشتغال خانم
در صورتی که دختر تصمیم دارد پس از ازدواج به کار و اشتغال خود ادامه دهد، باید از همان ابتدا در این مورد با آقای خواستگار صحبت کند. پسر هم باید نظر خود را در این مورد با صداقت و دقیق بیان کند؛ آیا به طور کلی با کار کردن زن مخالف است و ترجیح می دهد همسر آینده اش خانه دار باشد؟ آیا با کار کردن او در بعضی محیط های کاری یا به صورت پاره وقت موافق است؟ یا به طور کلی با اشتغال همسرش مشکلی ندارد.
۶. تناسب سطح تحصیلی
سطح تحصیلی دختر و پسر باید تناسب داشته باشد. اگر فاصله بین مدرک تحصیلی آنها زیاد باشد احتمال اینکه دچار مشکل شوند و همدیگر را درک نکنند، وجود دارد. ضمن اینکه اگر سطح تحصیلات دختر بالاتر باشد، ممکن است مرد احساس حقارت کند.
نکته: دختر و پسر بهتر است اختلاف سنی فاحشی نداشته باشند. مناسبترین حالت این است که پسر بین پنج تا هشت سال از دختر بزرگتر باشد. البته بیان این نکته به این معنا نیست که حتماً باید چنین شرایطی وجود داشته باشد. در صورتی که دو نفر با هم توافق داشته باشند این اختلاف می تواند کمتر باشد یا حتی دختر از پسر بزرگتر باشد.
۱۱اصل که باید خانواده ها در مراسم خواستگاری رعایت کنند
مذاکره خوب یعنی این!
در شب خواستگاری، دختر و پسر و خانواده های آنها باید نکته هایی را رعایت کنند. بعضی رفتارها در این شب شایسته و ضروری هستند و بعضی دیگر ناشایست. بعضی رفتارها به شکل گیری یک رابطه خوب کمکی نمی کنند و حتی ممکن است آسیب زا باشند. ۱۱ مورد زیر توصیه های دکتر پرویز رزاقی در این مورد است.
۱. هنگامی که مراسم خواستگاری برگزار می شود خانواده دو طرف باید به همدیگر احترام بگذارند؛ حتی اگر درباره ازدواج رضایت قلبی نداشته باشند. خانواده دختر وقتی اجازه ورود به خانواده داماد داده یعنی پذیرش اولیه را داشته است؛ بنابراین باید با آغوش باز از آنها استقبال کند. اگر رضایت قلبی ندارد یا نباید اجازه خواستگاری دهد یا حداقل در ظاهر احترام آنها را نگه دارد. از بیان واژه ها یا انجام رفتارهای طعنه آمیز خودداری کند. اخم و بدرفتاری نکند. خانواده داماد هم وقتی پای خود را به خانه دختر گذاشت یعنی پذیرش اولیه را داشته است. در صورتی که با اصرار پسر خود آمده و راضی نیست نباید در رفتار خود ناراحتی را نشان دهد و رفتاری بروز ندهد که میزبان آن را بی احترامی بداند.
۲. هر دو طرف باید شأن و نظم مراسم را رعایت کنند. خواستگاری یک مراسم رسمی است؛ در نظر گرفتن این نکته اهمیت زیادی دارد؛ برای مثال داماد باید لباس رسمی بپوشد. پوشیدن لباس اسپورت، هم ممکن است روی نظر خانواده دختر اثر منفی بگذارد و هم در آینده دردسرساز شود. از بین مراجعان خود مواردی را به یاد دارم که خانم گلایه می کرد: «همسرم با یک تی شرت به خواستگاری من آمده بود. » این مسئله به ظاهر کوچک بعد از بروز اختلاف نظرها و درگیری های زناشویی برای خانم مهم شده بود.
۳. بهتر است هزینه ای که برای تهیه گل و شیرینی صرف می شود در حد متوسط و متناسب با وضعیت مالی خانواده داماد باشد؛ نه خیلی گران و نه خیلی ارزان و ناقابل.
۴. زمان در خواستگاری اهمیت زیادی دارد. بهتر است داماد به جای اعلام یک ساعت دقیق یک بازه زمانی را تعیین کند؛ برای مثال بگوید: «ما بین ۶ تا ۶: ۳۰دقیقه عصر منزل شما هستیم. » در این صورت اگر به هر دلیل نتوانستند سر یک ساعت مشخص برسند، خانواده دختر از تاخیر آنها ناراحت نمی شود. خانواده پسر باید در همان بازه زمانی خودش را به منزل خانواده دختر برساند و آنها را زیاد منتظر نگذارد. میزبان هم باید آمادگی کامل داشته باشد؛ وقتی خانواده داماد رسید همه حاضر و مرتب باشند و از آنها استقبال کنند.
۵. هنگامی که مراسم آغاز شد دو طرف زیاد حاشیه نروند و از مسائل غیر مرتبط صحبت نکنند. بعد از احوالپرسی و پذیرایی ساده (نهایتاً بعد از ۱۵ دقیقه) بروند سر اصل مطلب، بهتر است پدر داماد صحبت را شروع کند و مثلاً بگوید: «خدمت رسیدیم برای امر خیر» .
۶. انتخاب واژه ها اهمیت زیادی دارد؛ برای مثال خانواده داماد و عروس نباید از عبارت هایی مانند «غلام شماست» یا «کنیز شماست» استفاده کنند. شأن و احترام فرزند خود را در نظر بگیرند. همچنین مادر داماد نباید دختر را «عروس گلم» خطاب کند و همه چیز را تمام شده بداند.
۷. هر دو طرف در رفتار خود تعادل را رعایت کنند؛ نه برخوردشان خیلی خشک و رسمی باشد و نه خیلی صمیمی رفتار کنند.
۸. هیچ کس نباید پر حرفی کند یا در میان حرف های طرف مقابل بپرد. همه مفید و مختصر صحبت کنند و به دیگران هم اجازه حرف زدن بدهند.
۹. اگر در گذشته اختلاف نظری بین دو خانواده وجود داشته یا یکی از آنها مخالف وصلت بوده است درباره آن مطلقاً صحبتی نکنند.
۱۰. دو طرف نباید به گونه ای صحبت کنند که انگار ازدواج به معنای جدایی کامل فرزند آنها از خانواده است و قرار نیست او از سوی خانواده هیچ گونه حمایت مادی یا معنوی دریافت کند. از سوی دیگر نباید روی وابستگی زیاد فرزندشان تاکید کنند؛ برای مثال مادر داماد نگوید: «پسرم نفس من است» یا «من پسرم را رها نمی کنم» یا خانواده دختر نگویند: «دختر ما نمی تواند از ما جدا شود و ما نفس مان به هم وابسته است» .
۱۱. خانواده ها نباید روی مسائل مانند مهریه بالا، عروسی مفصل و جهیزیه سنگین پافشاری کنند و آنها را شرط ازدواج قرار دهند.
نکته: خانواده دختر می تواند سوال هایی مانند شغل داماد، میزان درآمد، وضعیت سربازی، منطقه ای که می تواند خانه تهیه کند، میزان کمک های احتمالی که خانواده داماد می تواند به او بکند و… بپرسند؛ البته نباید روی موضوع کمک خانواده تاکید داشت. خانواده پسر هم می تواند درباره ویژگی ها و عادت های دختر بپرسد. خانواده ها درباره بعضی از موارد به جای اینکه مستقیم بپرسند بهتر است روی رفتار طرف مقابل دقت کنند.
سوال های خوب یعنی اینها
اگر دختر و پسر از تفاوت های فردی و خانوادگی یکدیگر مطلع باشند می توانند تصمیم درست بگیرند. در جلسات خواستگاری وقتی دختر و پسر به طور خصوصی با هم صحبت می کنند پرسش هایی که از هم می پرسند به آنها کمک می کند بعضی از تفاوت های خانوادگی خود را بشناسند. این فهرست پرسش هایی است که مهرنوش محتشمی، کارشناس ارشد مطالعات زنان با گرایش زن و خانواده به عروس و دامادهای آینده پیشنهاد می کند.
پرسش هایی درباره رابطه با خانواده
کسی که در خواستگاری حاضر می شود یعنی می خواهد تشکیل خانواده بدهد. پس مهم است که بدانید در مورد خانواده چطور فکر می کند، چه دیدگاهی دارد و روابطش را با اعضای خانواده چطور تنظیم کرده است. پاسخ به پرسش های زیر می تواند به شما کمک کند آینده خودتان را در زندگی خانوادگی با طرف مقابل ببینید.
۱. خانواده برای تو چقدر اهمیت دارد؟
۲. احساس ات درباره شیوه ای که والدین ات تو را بزرگ کرده اند چیست؟
۳. والدین ات اهل کجا هستند و کجا بزرگ شدند؟ درباره ریشه های فرهنگی و ملیتی آنها چه می دانی؟
۴. چه سنت هایی در خانواده شما اهمیت داشته اند؟ دوست داری فرزندانت هم این سنت ها را ادامه بدهند؟
۵. روابط تو با برادرها و خواهرهایت چگونه است؟ نزدیکترین عضو خانواده به تو کیست؟
۶. بزرگترین نزاعی که با خانواده خود داشتی چه بوده است؟ آیا این مسئله کاملاض حل شده است؟
۷. چند وقت یک بار خانواده ات را می بینی؟ فکر می کنی همین مقدار کافی است؟
۸. آیا در زمان کودکی تو والدین ات با هم درگیری و نزاعی شدیدی پیدا کردند؟ چه احساسی نسبت به آن وضعیت داشتی؟
۹. نسبت به حفظ روابط خانوادگی با اقوام احساس تعهد می کنی؟ به نظر تو کار درستی است که با بخشی از اعضای فامیل قطع رابطه کنیم؟
۱۰. در بین اقوام ات چه کسی برای تو فرد محبوبی است؟ چه چیزی او را تا این حد ویژه کرده است؟
۱۱. در مدت آشنایی چه رفتارهایی از طرف خانواده من باعث ناراحتی تو شده است؟ فکر می کنی می توانیم موضوع را حل کنیم؟
۱۲. معمولاً از شهرهای دیگر مهمان برای شما می آید؟ اگر به خانه ما آمدند دوست داری چقدر آنجا بمانند؟
۱۳. نسبت به عضوی از اعضای خانواده خود حسادت می کنی؟ چرا؟
۱۴. اگر بچه داشته باشیم مایلی چند وقت یک بار پدربزرگ و مادربزرگ خود را ببیند؟ درباره اینکه بچه ها وقت زیادی را با پدربزرگ و مادربزرگ یا سایر بستگان بگذرانند، نگرانی خاصی داری؟
پرسش هایی درباره ویژگی های شخصی و احساسات
ویژگی های شخصیتی آدم ها در واقع هسته و قلب وجود آنهاست. ممکن است هر فردی بتواند دیدگاه خود را درباره اقتصاد یا سیاست عوض کند اما به سختی ممکن است بتواند عکس العمل خود را نسبت به پدیده ها و اتفاق ها، حتی در مدت زمان طولانی تغییر دهد. طرح پرسش های زیر به دختر و پسر کمک می کند همدیگر را بهتر بشناسند. حتی اگر به پرسش های زیر در مورد خودشان جواب دهند درک و شناخت عمیق تر نسبت به خود پیدا می کنند.
۱. چه چیزهایی را در شخصیت من دوست داری؟
۲. در زندگی خود کسی را الگو قرار داده ای، کسی که دوست داشته باشی همه کارهایت دقیقاً مثل او باشد؟
۳. به نظر تو چه چیزی به ما ارزش زنده بودن می دهد؟
۴. آیا تو فردی هستی که خود را با تغییرات هماهنگ می کند؟ ممکن است در مورد این موضوع یک مثال بزنی؟ برای مثال به تغییر مهمی که در زمینه شغلی یا خانوادگی ات رخ داده اشاره کن.
۵. به طور کلی کدام یک از این ویژگی ها درباره تو صدق می کند؛ بدبین، خوش بین، یا واقع گرا؟
۶. فکر می کنی بهترین مزیت مرد بودن/ زن بودن چیست؟
۷. آیا معمولاً تصمیم های خود را قبل از ابراز یا اجرا، تحلیل و بررسی می کنی یا بدون اینکه زیاد به آنها فکر کنی، تصمیم هایت را اجرا می کنی؟
۸. در ابراز احساسات راحت هستی؟ چه احساسی رو به سختی ابراز می کنی؟ چه احساسی رو در خودت به سختی کنترل می کنی؟
۹. وقتی در یک وضعیت بحرانی گرفتار می شوی خودت و شرایط را چگونه مدیریت می کنی؟
۱۰. چه چیز باعث می شود احساس امنیت و آرامش کنی؟ آیا چیزی هست که دائماً درباره آن نگران باشی؟
۱۱. فکر می کنی بزرگترین عیب تو چیست؟ برای رفع آن چه کاری باید بکنی؟
۱۲. آدم قابل اعتمادی هستی؟ چه ویژگی هایی باعث می شود قابل اطمینان باشی؟
۱۳. در چه حوزه هایی از زندگی احساس استقلال یا وابستگی می کنی؟
۱۴. چه چیزهایی می توانند تو را عصبانی کنند؟ معمولاً در زمان عصبانیت چه واکنش هایی از خودت نشان می دهی؟ تا حالا واکنش فیزیکی هم داشته ای؟
۱۵. اگر همسرت کار اشتباهی انجام دهد، چه عکس العملی نشان می دهی؟ یا حاضری او را ببخشی؟
۱۶. از چه چیزی خیلی می ترسی؟ آیا این ترس تا به حال باعث شده نتوانی کاری را که می خواهی انجام دهی؟
۱۷. آیا تا به حال در زندگی خود نقطه عطفی داشته ای؟
۱۸. صبح ها که از خواب بیدار می شوی سرحال هستی یا بداخلاق و بی حوصله؟ در حالت دوم چقدر طول می کشد تا سرحال شوی؟
۱۹. از اینکه توی جمع صحبت کنی، چه احساسی داری؟ آیا دچار اضطراب می شوی یا به راحتی حرفت را به پایان می بری؟
۲۰. تا حالا عزیزی را از دست داده ای؟ چطور با مرگ او کنار آمدی؟
۲۱. در طول روز بهتر کار می کنی یا شب ها راحت تری؟
۲۲. وقتی غمگینی، چه واکنش ها و حرف هایی از سوی دیگران تو را آرام می کند؟
۲۳. آیا آدمی هستی که برای انجام کارهای خود برنامه ریزی می کند؟ برای چند سال آینده زندگی خود برنامه ریزی کرده ای؟
۲۴. آیا دوست داری که همسرت در انجام کارها و برنامه هایی که داری به تو کمک کند یا با کمک او مخالفت می کنی؟
۲۵. وقتی مریض هستی و احساس ضعف می کنی دوست داری تنها باشی، ترجیح می دهی کسی کنارت باشد یا دوست داری یکی دائم از تو مراقبت کند؟
۲۶. شرکت در چه نوع فعالیت های اجتماعی را دوست داری؟ با حضور در گروه های کوچک راحت تری یا در جمع های بزرگ؟
۲۷. ترجیح می دهی در گروه، یک رئیس و سردسته باشی یا حضورت کمرنگ باشد؟
۲۸. آیا از در آغوش گرفتن مردم خوشحال می شوی؟ آیا دوست داری دیگران تو را در آغوش بگیرند یا از لمس بقیه احساس خوبی نداری؟
۲۹. معمولاً از دیگران درخواست کمک یا حمایت می کنی یا ترجیح می دهی همه کارها را خودت انجام دهی؟
۳۰. چقدر مقید به امورات مذهبی هستید؟
۳۱. تاریخ های مهم مثل تولد و سالگرد ازدواج را در تقویم ات یادداشت می کنی؟ معمولاً تاریخ ها یادت می مانند؟
۳۲. به چه نوع از موسیقی علاقندی؟ خوانندده خاصی یا گروه خاصی؟
۳۳. تا حالا تنهایی زندگی کرده ای؟ از تنهایی لذت می بری؟ چقدر می توانی تنها بودن را تحمل کنی؟
۳۴. تا حالا شده حس کنی به حمایت عاطفی نیاز داری؟ چه زمانی بوده است؟
۳۵. آیا اغلب احساس می کنی که خیلی وقت تلف می کنی و در انجام کارها تنبل هستی؟ آرزو می کنی که کاش این طور نبود؟
۳۶. آیا آدم وقت شناسی هستی و یا معمولاً دیر سر قرار حاضر می شوی؟
نکته: سوال ها و حرف هایی که در شب خواستگاری مطرح می شوند اهمیت زیادی دارند چون پایه ای برای ارتباطات بعدی هستند. دختر و پسر باید بدانند هدف و خواسته آنها از ازدواج چیست تا بتوانند صحیح و هدفمند با هم گفتگو کنند. در واقع دو طرف باید براساس معنایی که زندگی مشترک و همسر خوب برای آنها دارد سوال هایی بپرسند که به شناخت آنها از طرف مقابل کمک بیشتری می کند.
_________________
خدایا
مارو ببخش که در کار خیر
یا “جار” زدیم…
یا “جا” زدیم…
اللهم صلی علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
rtl">لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21»
همانا براى شما در (سيرهى) رسول خدا الگو و سرمشقى نيكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قيامت اميد دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند.
نكتهها:
«أُسْوَةٌ» در مورد تأسّى و پيروى كردن از ديگران در كارهاى خوب به كار مىرود. در قرآن دوبار اين كلمه دربارهى دو پيامبر عظيم الشّأن آمده است: يكى درباره حضرت ابراهيم عليه السلام و ديگرى درباره پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله. جالب آن كه اسوه بودن حضرت ابراهيم در برائت از شرك و مشركان است و اسوه بودن پيامبر اسلام در آيات مربوط به ايستادگى در برابر دشمن مطرح شده است.
نقش پيامبر در جنگ احزاب، الگوى فرماندهان است: هدايت لشكر، اميد دادن، خندق كندن، شعار حماسى دادن، به دشمن نزديك بودن و استقامت نمودن. حضرت على عليه السلام فرمود: در هنگامهى نبرد، خود را در پناه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قرار مىداديم و آن حضرت از همهى ما به دشمن نزديكتر بود. «اتقينا برسول الله صلى الله عليه و آله فلم يكن منا اقرب الى العدو منه» «1»
اين آيه در ميان آيات جنگ احزاب است؛ امّا الگو بودن پيامبر، اختصاص به مورد جنگ
(1). نهجالبلاغه، حكمت 260.
ندارد و پيامبر در همهى زمينهها، بهترين الگو براى مؤمنان است.
پيامها:
1- در الگو بودن پيامبر شك نكنيد. «لَقَدْ»
2- الگو بودن پيامبر، دائمى است. «كانَ»
3- گفتار، رفتار و سكوت معنادار پيامبر حجّت است. «لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»
4- معرّفى الگو، يكى از شيوههاى تربيت است. «لَكُمْ- أُسْوَةٌ»
5- بايد الگوى خوب معرّفى كنيم، تا مردم به سراغ الگوهاى بَدَلى نروند. «رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ»
6- بهترين شيوهى تبليغ، دعوت عملى است. «أُسْوَةٌ»
7- كسانى مىتوانند پيامبر اكرم را الگو قرار دهند كه قلبشان سرشار از ايمان و ياد خدا باشد. لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ …
8- الگوها هر چه عزيز باشند؛ امّا نبايد انسان خدا را فراموش كند. «رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ- ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً»
چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه : چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن !؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟
همایون لبخندی میزنه و میگه :ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!
چارلز با عصبانیت می گه :نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!
(به نق
همایون هم بی درنگ می گه :
خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!
ل از وب عفاف سلاحی برای زن)
امام علی (ع) : روز خود را به گفته های چنین و چنان و یا اینکه چها و چها کردیم به سر نبرید زیرا با شما نگهبانانی هستند که سخنانتان را می نویسند و خدای عزوجل را در هر مکانی یاد کنید و زیاد بر پیغمبر (ص) و آلش صلوات بفرستید که خدای متعال دعای شما را به واسطه درود بر محمد و آلش محمد (ص) می پذیرد.
تحف العقول صفحه97
یه داستان واقعی….
پسر: عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست!!!
دختر:چشم ولی تو هم محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عجقم…
(شیطان سرپا ایستاده بود سیگارش را خاموش کرد و کف مرتبی برای دخترزد)
پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوست دخترش را واسه دختر فرستاد.
(بیچاره شیطون رو آورد به مصرف مواد مخدر و شیشه)
دختر: وای مرسی عزیزم… الان عکسمو واست ایمیل میکنم و عکس دوستش را فرستاد.
پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو باز کرد عکس خواهرشو دید…
(هیچی دیگه داستان این چت باعث شد شیطان ادامه تحصیل بده بعد از ظهرها هم کلاس تقویتی گرفته)!
ویک داستان واقعی تر…
یا ایهاالناس
که
در روز قیامت این گوگل است که به اذن خداوند به سخن می آید
وتمامی عکس هایی که شما سرچ کرده اید را می گوید
و تمامی مطالبی راهم که سرچ کرده اید همینطور
پاک و منزه است خداوند بزرگ و بلند مرتبه
گفتم حالا فردا نگید نگفتی!!!
بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره !
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم :
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت….
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه
وسفارش می کنم اورابه خوندن سوره یس بعدازنمازصبح هرروزیک مرتبه
ونیزخواندن سوره نبابعدازنمازظهروبه خواندن سوره عصر.بعدازنمازعصر
وبه خواندن سوره واقعه بعدازنمازمغرب وبه خواندن سوره الملک بعدازنمازعشا
وتاکیدمی کنم مداومت کندبرمواردیادشده زیرامن شخصاروایت می کنم این روش راازاستادان بزرگ وارخودباهانیزتجربه کرده ام.
فرازی ازوصیت نامه الهی اخلاقی مرجع عالی قدرایت الله مرعشی نجفی
سوالی ازمحضرایت الله بهجت رحمه الله
این حقیرمشتاق زیارت امام عصرحضرت حجه بن الحسن (علیه السلام)هستم ازحضرت عالی تقاضادارم که مرادعاکنیدکه به این سعادت نائل شوم.
جواب ایت الله بهجت:
زیادصلوات اهدای وجودمقدسش کنیدمقرون بادعای تعجیل فرجش وزیادبه مسجدجمکران مشرف شویدباادای نمازهایش.
امام زمان( عج) درکلام ایت الله بهجت ص 73
كمپاني ديزني و ترويح سكس در بين تمام كودكان دنيا
والت دیزنی موسس این کمپانی شیطانی، به اذعان بسیاری یک فراماسون اعظم و عضو «Order of DeMolay» بوده و سالها چهره و افکار شیطانی خود را پشت کارتون، فیلم و کتاب پنهان نموده است. هدف اصلی او «کنترل ذهن کودکان» است…درباره والت دیزنی و انواع محصولات باطنا پلید اما ظاهرا خوب آن در این سایت به اندازه ای بحث شده اما در این مطلب از زاویه ای دیگر به این شرکت صهیونیستی نگاه خواهیم کرد
گزارش های زیر حاکی از این است که جمعیت قابل توجهی از کارکنان کمپانی دیزنی، همجنس باز بوده و پستهای کلیدی بخشهای این کمپانی را در اختیار دارند. به تعدادی از این گزارش ها توجه کنید:
- دیزنی با لایحه پورن (مسائل شهوت انگیز) اینترنتی و همینطور قانون حفاظت از کودکان در مقابل اینترنت که مسائل جنسی و شهوت انگیز را برای کودکان محدود می کند مخالفت کرد.
- Washington Times of October 8, 1998, p.A8
- در ژوئن ۱۹۹۶، دیزنی کمک کرد به راه اندازی ششمین همایش «روز همجنس بازان مرد و زن در دنیای دیزنی». دراین همایش، دیزنی اجازه داد تا دست اندرکاران همجنس باز، میکی ماوس (Mickey Mouse) و دونالد داک (Donald Duck) را به صورت عاشقان همجنس باز مرد به تصویر کشند. همینطور اجازه داد مینی ماوس (Minnie Mouse) و دیزی داک (Daisy Duck) به عنوان عاشقان همجنس باز دختر به تصویر کشیده شوند.
- مدیر فعلی دیزنی، آقای Michael Eisner یهودی گفته که فکر می کند ۴۰ درصد از ۶۳۰۰۰ عضو کمپانی دیزنی، همجنس باز هستند.
- AFA Journal 6/97
- دیزنی، بیشترین تعداد کارمند همجنس باز را در صنعت سرگرمی داراست.
- دیزنی، تبلیغ یک مجله همجنس بازی را نمود.
- Out, 2/94
آقای Tom Shumacher، نایب رئیس بخش انیمیشن تصویری، همجنس بازی است که همجنس باز بودن خود را مخفی نمی کند و با “شوهر” خود به بخشهای مختلف می رود. در مصاحبه ای با نشریه دفاع از همجنس بازان، این فرد گفت: «همجنس بازان زیادی در سطوح مختلف کاری در دیزنی هستند. خیلی محیط آنجا خوب و حمایت کننده است».
-Human Events, 8/12/94; The Advocate 6/25/94
- دیزنی، آقای Victor Salva یعنی مردی که در ۱۹۸۷ به جرم تجاوز جنسی به کودکی بازداشت شده بود را استخدام کرد. وقتی که قربانی این تجاوز، Nathan Winters که الان بالای بیست سال سن دارد، استخدام Salva در دیزنی را فاش کرد، افسر پلیس درگیر در آن ماجرا Gary Primavera از تعجب شگفت زده شده بود. اما مقامات دیزنی، درخواست Nathan مبنی بر اخراج Slava را رد کردند.
- Washington Times, 10/25/95 …
کاملا مشخص است که چنین بیماران جنسی همه کاره این کمپانی شیطانی، در ساخت فیلمها و انیمیشن های خود، به دنبال آلوده و مسموم نمودن ذهن کودکان معصوم و گرایش دادن آنها به انواع انحرافات می باشند.
به تصاویر زیر که تنها مشتی است از نمونه خروارها توجه کنید
در این تصویر، لحظه ای بسیار کوتاه کاراکتر را عریان به تصویر می کشد. البته تصویر عادی آنقدر سریع است که شاید کمتر کسی آگاهانه متوجه آن شود اما همانها خوب می دانند که ضمیر ناخودآگاه انسان، خیلی خوب متوجه این تصاویر می شوند
در تصویر زیر هم که میبینید تبلیغ یکی از محصولات به ظاهر شبیه به گیتار است اما تماما در حال اشاره به آلت تناسلی مرد است…تعداد اینگونه محصولات شرکت والت دیزنی بسیار زیاد اما به دلیل این که دارای حالات غیر اخلاقی است از قرار دادن آن در این سایت معذوریم
و همینطور این تصویر در پوستر تبلیغاتی این کارتون:
و یا این تصویر که کشیش هنگام مراسم ازدواج دو کاراکتر کارتون، دچار تحریک جنسی می شود و …
البته این تصاویر توسط والدین آمریکایی به شدت مورد اعتراض قرار گرفت طوریکه شیاطین مجبور شدند در کپی های بعدی، آن را اصلاح کنند.
بله دوستان، تصاویر از این دست بسیار است. اصلا جای تعجب نیست. کافی است نگاهی به شخصیت پست و رذل دست اندرکاران این کمپانی شیطانی بیاندازید. کمپانی که نزدیک به نیمی از آنها حامی و پیرو عادت زشت قوم لوط اند کلیپی خیلی جالب از یکی از قسمتهای سریال South Park پیدا کردم راجع به والت دیزنی و اینکه چطور از گروه موزیک } Jonas
Brothersبرای فریب دختر بچه ها به مسائل جنسی استفاده کرده
این گروه موزیک در دنیای واقعی هم وجود خارجی داشته و چیزی که آنها را متمایز کرده استفاده از حلقه هایی در دستانشان است به نام حلقه های پاکی و اخلاص. اینها گفته اند که با پوشیدن حلقه هایی به نام “Purity Rings” می خواهند تا پیش از ازدواجشان پاک بمانند اما عملا وقتی برای والت دیزنی کار می کنند مشخص است که این گفته آنها، ادعایی بیش نبوده و فقط قصد فریب عموم مردم را دارند.
در این قسمت از داستان، شخصیت های اصلی کارتون، متوجه نقشه شیطانی والت دیزنی می شوند
و اینجا پایان داستان است که بسیار جالب میکی ماوس که نماد رئیس کمپانی والت دیزنی است واقعیات افکار خود را ناخواسته برملا می کند:
انسان عاقل وقتی متوجه خطری باشد، بایستی بسیار محتاط عمل کند. در اینجا ما با هالیوود و والت دیزنی مواجهیم که تهدیدی جدی برای فرهنگ کودکان و نوجوانان و جوانان ماست. آیا بهتر نیست ما ایرانیان هم به جنبش جهانی بایکوت این دو کمپانی شیطانی بپیوندیم.
آیا بهتر نیست در مورد هدف از زندگی خود دوباره فکر کنیم. آیا ما برای سرگرم شدن آفریده شدیم؟ آن هم سرگرمی که با چشم ظاهر و عقل خود می دانیم افرادی کثیف و پست و شیطانی در پشت آنها به فعالیت مشغولند و بسیار دقیق و برنامه ریزی شده در جهت نابودی بشر گام بر می دارند؟
آنچه گفته شد شرحی کوتاه بود از ماهیت پلید کمپانی والت دیزنی که اصل داستان مفصل تر از اینهاست و خواننده عزیز با جستجویی کوچک به حقایق بیشتری در این زمینه دست خواهد یافت.
امید است خوانندگان عزیز این مطلب که والدین فردای این امت هستند، با تحریم و بایکوت کردن والت دیزنی و هالیوود، سعی در تضمین سلامت فکری و روحی فرزندان خویش نمایند و سعی کنند با جایگزین کردن محصولات والت دیزنی و هالیوود با ورزش، مطالعات دینی و ادبیات و مستندهای خلقت و آفرینش خداوند، هر چه بیشتر فرزندان خود را با خالق هستی آشنا کنند تا بیشتر نقشه های شوم آنان را با شکست مواجه کنند.
البته مهم است که ابتدا خود والدین دست از سر هالیوود و سینما بردارند واوقات فراغت خویش را با مطالعه پر کنند. تنها در این صورت است که فرزندان نیز حاضر می شود دست از سینما و والت دیزنی برداشته و رو به مطالعه آورند.
یادمان باشد فرزندان می بینند، فرزندان انجام می دهند.
(اگر تصاویری که دیدید کمی برایتان خوش آیند نبود مارا عفو بفرمایید)
یادتان باشد قبل از خرید فیلم ها و محصولات این شرکت پلید و شیطانی کمی درباره این شرکت مطالعه کنید سپس فیلم هایی برای فرزندان خود انتخاب کنید که لایق شخصیت فرزندتان باشد…یا دنبال یک راهی برای جایگزین کردن به جای این انیمیشیهای بی خاصیت باشید
سکوت
اول حیابعدحجاب
هرپوشیدنی پوشیدگی نیست
مردسالاری؟؟؟
حجاب
خداجون:
اماده ای عروسک
ادم بایددلش پاک باشه اقاجان بیخیال
عشق اینترنتی
اقامن هیچ حرف مجتهدبزرگ که درسته بگی نه بایدجواب بدیاازماگفتن.یاعلی
عجب گوشت خوبی
خون بهای شهیدان
حضرت بقیه الله العظم حضرت مهدی صاحب الزمان عج فرمودند:
نگاه وگناه
ازش توقع داشتی این حرف رابزنه
تموم شد
اماشمایی که حجاب نداری یاداری وکم وزیادی توش هست بیاوباقلب مردونه که همه دارن چه زن چه مردوچه بچه وجوان ونوجوان وتویی که داری این پیغام رومی خونی بیایه یاعلی بگوباعشق باعشق وباعشق یه هفته چادرسرت کن اگه دوست داشتی کمترش کن ولی زیادنکن .
دوست خوبم به فاطمه زهرا(سلام الله علیها)ضررنمی کنی.
هرکسی که امتحان کردبهم بگه .بیاید1بارچادرمون راباعشق سرکنیم امتحانی .منتظرتونم
برای رد شدن از سیم خاردار باید یک نفر روی سیم خاردار می خوابید تا بقیه از روش رد بشن.
داوطلب زیاد بود قرعه انداختند افتاد بنام یک جوان !
همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد.
گفت چکار دارید بنامش افتاده دیگه.
عجب پیرمرد سنگدلی!
دوباره قرعه انداختند بازم افتاد بنام همون جوان !
جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار، در دلها غوغائی برپاشد.
بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان همه رفتند الا پیرمرد!
گفتند بیا.
گفت:نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش!
مادرش منتظره…!!!
کپی شده ازوبلاگ به دنبال ارامش
روزی سه نفراززنان مدینه خدمت پیامبرامده ازشوهرخودشکایت کردند
یکی گفت:شوهرمن ازبوی خوش پرهیزمی کند
دیگری گفت:شوهرمن کوشت نمی خورد
وسومی گفت:شوهرم تمایلی به معاشرت بامن ندارد.
پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)ازشنیدن این سخنان به شدت
ناراحت شدندوبی درنگ درحالی که ازشدت خشم ردایش برزمین
کشیده می شدازخانه به مسجدامدوبالای منبررفت وپس
ازحمدوستایش خداوندفرمود(چرابرخی ازافرادمن ازخوردن گوشت
واستعمال بوی خوش ومعاشرت بازنان خودداری می کنند؟
من گوشت می خورم وبوی خوش استعمال می کنم وبازنان هم
معاشرت دارم.
هرکس ازسنت من اعراض کندازمن نیست.
فروع کافی ج5ص496
همه دلهره ها در یک فنجان حل می
شوند؛
کافیست چای را
تو ریخته باشی…!
(سهیل مظهری)
**********
هر شب
شاممان را با هم می خوریم.
یکی از لباس هایت،
هنوز نرفته است..
(روزبه سوهانی)
**********
یه رفیق با مرام می خوام ،
یه رفیق چهار فصل ،
یه کسی که از کنار من جایی نره،
یه رفیق عین خودت…!
( سیدعلی میرافضلی )
**********
ای یار ، ای یار
من در تو گُمَم
از تو چه خبر …؟
(سیدعلی میرافضلی)
**********
می دانم دوباره می آیی
به دیدنم ؛
برمی گردی به محل جنایت !
( پرویز فکرآزاد)
**********
در خراب ترین هوای تو
چترم را آویخته ام .
مرا از چه می ترسانی ؟!
(مهدی غایبی)
**********
جایی ندارم ،
جایی نمی روم ،
مقصد تمام سفرهای من تویی …
**********
ما هیچوقت به هم نمی رسیم .
همیشه سوزنبانی هست ؛
که به وقت رسیدن مان ،
خط ها را عوض کند !
(رضا کاظمی)
**********
کلاً دیوانه تولید میکنی ؛
عجب رونقی دارد
این بازار ….
(پرویز فکرآزاد)
**********
خدا قبول کند
،
دوست دارمت
هر روز …!
(سیدعلی میرافضلی)
**********
تو را با غیر می بینم صدایم در نمی
آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر
نمی آید…
**********
تنهایی
بودن با کسی ست ؛
که نیست …
(افشین صالحی )
**********
ریش با ا ا ا ا ا د …
آن دل که با درد تو خواهد مرهمی …
(حضرت حافظ)
**********
هر کس به تماشایی ، رفته است به
صحرایی
ما را که تو منظوری ؛ خاطر نرود
جایی…
( سعدی )
**********
ناگهان در کوچه دیدم بیوفای خویش
را
باز گم کردم زِ شادی دست و پای
خویش را
( مهدی اخوان ثالث )
**********
بس حلقه زدم بر در و حرفی نشنیدم
من هیچ کَسَم یا که در این خانه کسی
نیست ؟!
( بیدل شیرازی)
**********
پیش هیچ چراغ قرمزی
توقف نمی کنم ؛
وقتی چشم های تو سبزند…
عید فطر روز اول ماه شوال و در پایان ماه رمضان است. عید فطر از مهمترین جشنها و اعیاد مسلمانان است. در کشورهای اسلامی، عید فطر از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب میشود و معمولاً با تعطیلی رسمی همراه است. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید برگزار میکنند. [۲] پرداخت زکات فطره در این روز بر مسلمانان واجب است. در ایران از سال ۱۳۹۰ با تصویب مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان[۱] عید فطر دو روز (روز عید و فردایش) تعطیل است.
از آنجایی که شرط اعلام ماه شوال با رویت هلال ماه به وقوع میپیوندد. همواره در کشورهای مسلمان، بر حسب موقعیت مکانی آن کشور، رویت هلال ماه اول ماه شوال و روز عید فطر متغیر است به صورتی که ممکن است به طور مثال در عربستان سعودی روز دوشنبه روز عید اعلام شود اما در ایران روز سه شنبه روز عید فطر اعلام شود.
از آنجایی که شرط اعلام ماه شوال با رویت هلال ماه به وقوع میپیوندد. همواره در کشورهای مسلمان، بر حسب موقعیت مکانی آن کشور، رویت هلال ماه اول ماه شوال و روز عید فطر متغیر است به صورتی که ممکن است به طور مثال در عربستان سعودی روز دوشنبه روز عید اعلام شود اما در ایران روز سه شنبه روز عید فطر اعلام شود.
در فقه شیعه ماه نو و تعیین عید فطر از جهت مصداقی جنبه تقلیدی صرف ندارد. از طریق رویت توسط خود شخص یا دو نفر عادل یا بدلیل شیاع یا سی روزه شدن ماه رمضان ثابت می شود. بیشتر مراجع حکم حاکم شرع را نیز در این زمینه ملاک می دانند مگر اینکه فرد مطمئن باشد که حاکم شرع اشتباه کرده است. بیشتر مراجع اثبات ماه نو برای شهرهای هم افق نیز سرایت می دهند. بعضی مراجع رویت هلال را تنها از طریق چشم غیرمسلح ملاک می دانند نه با دوربین و تلسکوپ و بعضی دیگر خیر.
بعضی از مراجع تقلید و علمای شیعه معتقدند تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع است و پیروی از آن [۳][پیوند مرده] بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند(رؤیت ماه جدید برای آنها ثابت نشده) لازم است. هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعاً نمیتوان او را از عمل به علم خود بازداشت.[۴]
گفتنی است در ایران بطور عمده تعیین عید فطر بر عهده حاکم شرع (سید علی خامنهای) است و پیروی از آن طبق نظر بعضی مراجع تقلید[۲][پیوند مرده] و علمای شیعه، بر تمام شیعیان حتی مراجعی که نسبت به آن علم ندارند لازم است. ولی برخی از مراجع تقلید خود به اعلام روز فطر اقدام میکنند شایان ذکر است که به علت در اختیار نداشتن رسانه معتبر و فراگیر اکثر مردم به نظر آقای خامنه ای توجه می کنند در صورتی که رسانه معتبری برای هر مرجعی وجود داشته باشد بیشتر مردم به نظر مرجع تقلید خود اقتدا می کنند به همین دلیل اکثر مراجع تقلید اقدام به راه اندازی سامانه اس ام اس و ایمیل کردهاند که اخبار لازم و فوری را به اطلاع مقلدان خود برسانند که البته این مورد هم با مشکلاتی روبرو میشود در سال ۱۳۸۴ مراجع تقلید محمد تقی بهجت و فاضل لنکرانی و یوسف صانعی روز عید فطر را متفاوت با نظر رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، که علت تفاوت اعلام روز عید فطر علما با هم روز قدس بود که جمعه آخر ماه مبارک رمضان میباشد سید علی خامنه ای مشخص کرد.[۳][پیوند مرده] هر چند اگر فردی مطمئن شود که آن روز آخر ماه رمضان و یا دوم ماه شوال است شرعاً نمیتوان او را از عمل به علم خود بازداشت.[۴]
در کشور عربستان سعودی به عنوان مهمترین کشور سنی مذهب، این وظیفه را شورای عالی قضایی عربستان سعودی که مهمترین مرجع اسلامی و تصمیم گیری است بر عهده دارد. معمولاً سایر کشورهای عربی و اسلامی منطقه نیز با پیروی از روز خاصی که توسط شورای عالی قضایی عربستان سعودی تعیین شده، آن روز را به عنوان روز عید فطر اعلام میکنند. در تمامی کشورهای اسلامی گذشته از نوع حکومت مشخص کردن عید فطر بر مبنای شروع ماه شوال و از همه مهمتر رویت هلال شوال معین میشود.[
آداب و سنن عید فطر
از سنتهای مسلمانان در روز عید فطر، تکبیر است. تکبیر در روز عید فطر، برگرفته از آیهای از قرآن است [۶] و پیش از نماز عید فطر و شروع خطبه، در خانهها و کوچه و بازار خوانده میشود.
الله أکبر الله أکبر الله أکبر |
لا إله إلا الله |
الله أکبر الله أکبر |
ولله الحمد |
الله أکبر کبیراً |
والحمد لله کثیراً |
در متون اسلامی، توصیه شده است که مسلمانان در روز عید فطر و عید قربان، تن خود را در آب بشویند و غسل کنند. غسل عید، از سنتهای مسلمانان در روز عید است و در آن فرقی بین مردان، زنان و کودکان نیست. برخلاف غسل جمعه، غسل عید میتواند قبل از اذان صبح انجام گیرد. علاوه بر غسل، عطر زدن و مسواک کردن نیز از سنتهای روز عید فطر است.
در مالزی، عید فطر بیشتر به نامهای هری رایا و یا عیدالفطری خوانده میشود. هری رایا در لغت به معنی « روز جشن» است؛ و برای اشاره به عیدهای اسلامی چون عید فطر و عید قربان به کار میرود.
معمولاً در شب پیش از عید فطر، خانوادههای مالایی، به ویژه زنان خانه دار به تهیه غذاها و شیرینیهای سنتی مخصوص این عید میپردازند. از مهمترین این غذاها، رندانگ است که از گوشت گاو و مرغ پخته شده در شیرنارگیل درست میشود. دیگر غذای سنتی مخصوص عید فطر، کتوفات است که از برنج پیچیده شده در برگ خرما تهیه میشود.
در فرهنگ مالزی، شب بیست و هفتم ماه رمضان توجوه لیکور خوانده میشود که به معنی عدد بیست و هفت است. در طی این شب ها، مردم مالزی با روشن کردن شمعها و چراغهای نفتی(که پلیته نامیده میشود) در جلوی خانهها و آذین بندی و چراغانی کردن خیابانها به استقبال عید فطر میروند. این سنت از این باور سنتی مالاییها سرچشمه میگرفت که در شب قدر، فرشتگان و روح القدس در خانههایی که در آن نور وجود دارد، فرو میآیند؛ البته امروزه چنین باوری وجود ندارد و روشن کردن چراغهای نفتی صرفاً جنبه تزیینی دارد.
در طول عید فطر، مرسوم است که مالاییها لباسهای سنتی و محلی را می پوشند؛ لباس سنتی مردان باجوملایو و لباس سنتی زنان باجوکورونگ یا باجوکبایا خوانده میشود. همچنین در بین مردان و زنان مسلمان مالزی مرسوم است که شالهای سنتی موسوم به سونگت را در روزهای عید فطر بر شانههای خود بیندازند.
مسلمانان مالزی عموماً در روز و پس از طلوع آفتاب، در نماز عید فطر شرکت می جویند؛ پس از نماز زیارت اهل قبور مرسوم است. در زمان زیارت قبور، سوره یس از قرآن را می خوانند و برای آرامش روح مردگان دعا میکنند.
در باقی روز، مالاییها به دیدار آشنایان و خویشاوندانشان میروند؛ به بچهها در روز عید فطر مقداری پول داده میشود که دویترایا نام دارد.
در ایام عید فطر، دانشگاهها و مدارس مالزی یک هفته تعطیل است، هرچند ادارات و موسسات دولتی تنها دو روز تعطیل هستند. سابقاً تعطیلی عید فطر، دو هفته بود؛ که به دلیل بعضی مخالفتها به یک هفته کاهش داده شد.
نخست وزیر مالزی هم در روز اول عید فطر معمولاً بارعام میگیرد و مردم میتوانند برای عرض تبریک به خانه او بروند؛ این مراسم در شهر پوتراجایا برگزار میشود.
آتشبازی در شبهای عید فطر مرسوم است؛ البته برای آتش بازی محدودیتهای قانونی وجود دارد، اما مواد آتش بازی به طور غیرقانونی از بازارسیاه خریده میشود؛ با وجود ممنوعیت آتشبازی، این مراسم به ویژه در بین بچههای مالایی از محبوبیت برخوردار است. آتشبازی از روزهای آخر ماه رمضان شروع شده و تا یک هفته پس از پایان ماه رمضان نیز ادامه دارد.
عید فطر در مالزی، تنها یک عید مذهبی و دینی نیست؛ بلکه عید ملی است و تمام چینیهای مقیم مالزی و پیروان دیگر ادیان نیز در این جشن شرکت می جویند.
منبع :عیدفطر.ویکی پدیا.دانشنامه ازاد
بابای خوبم شایدهیچ وقت روم نشه این حرف هارابه توبزنم یاشایدم یه روزی یواشکی این حرف هارابخونی اما بدون که توبهترین وپاک ترین بابایی بودی که میشناسم نه اینکه چون بابامی دارم این حرف رامی زنم به بخدا
بابااینقدرازدست این مردهای این روزگارخنجرخوردم که حتی نمی تونم برای خودم یه همسرانتخاب کنم وهمیشه دوست دارم که توبهم بگی باکی ازدواج کن چون می دانم که تو وامثال توپدرهای پاک هیچ وقت به بچه هاشون خیانت نمی کنند.
بابای مهربانم دوستت دارم وخواهم داشت
دوست دارم کل دنیاراازوجودت پرازگل کنم بابا
هدیه تولدت بهت اشک هایم راهدیه می کنم تولدت مبارک
استادى در شروع کلاس درس، لیوانى پر از آب به دست گرفت. آن را بالا نگاه داشت که همه ببینند.
بعد از شاگردان پرسید: به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند 50 گرم، 100 گرم، 150 گرم. استاد گفت:
من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدر است.
اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم،
چه اتفاقى خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقى نمی افتد. استاد پرسید:
خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقى می افتد؟ یکى از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد می گیرد. حق با توست.
حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگرى جسارتاً گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار می گیرند و فلج می شوند. و مطمئناً کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلى خوب است. ولى آیا در این مدت وزن لیوان تغییر کرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روى عضلات می شود؟ من چه باید بکنم؟ شاگردان گیج شدند: یکى از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید. استاد گفت:
دقیقاً . مشکلات زندگى هم مثل همین است.
اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید، اشکالى ندارد. اگر مدت طولانی ترى به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.
اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کارى نخواهید بود. فکر کردن به مشکلات زندگى مهم است. اما مهم تر آن است که در پایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرید،
هر روز صبح سرحال و قوى بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هر مسئله و چالشى که برایتان پیش می آید، برآیید! دوستان خوبم، یادتان باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذارید، زندگى همین است
امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص میفرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند!
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای دستت درد نکنه؛ بگوییم : ممنون ازمحبتت، سلامت باشی
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای لعنت بر پدر کسیکه این جا آشغال بریزد؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که این جا آشغال نمی ریزد.
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر هستم؛ بگوییم : ثروت کمی دارم.
به جای بد نیستم؛بگوییم : خوب هستم.
به جای به درد من نمیخورد؛ بگوییم : مناسب من نیست.
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم.
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود.
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه.
به جای داد نزن؛ بگوییم : آرام باش.
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم : من سالم و با نشاط هستم.
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را درشادی ها ببینم.
شما هم میتوانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای دیگران بفرستید
اگر مسلمانان با هم متحد باشند مستکبران جرأت چنین جنایاتی را ندارند
شهیدیپور مشکلات مسلمانان را فقط مربوط به غزه ندانست و در این خصوص گفت: این گرفتاریها فقط در فلسطین نیست و مردم مظلوم و بی دفاع عراق، سوریه و افغانستان هم گرفتار ظلم و جور مستکبران جهان هستند در حالی که اگر کشورهای مسلمان با هم اتحاد داشته باشند صهیونیستها مستکبران جرأت چنین جنایاتی را ندارند.
باید برای کمک به مردم غزه بشتابیم
این داور قرآن کریم با اشاره به حدیثی از پیامبر(ص) گفت: پیامبر(ص) میفرمایند: اگر مسلمانی به فکر مسلمانی نباشد مسلمان نیست پس ضروری است ما مسلمانان خصوصاً جامعه قرآنی برای کمک به مردم مظلوم غزه شتاب کنیم و با ارسال کمکهای انساندوستانه و یا در صورت امکان کمک نظامی به یاری آنان بشتابیم.
قاریان قرآن آیات مربوط به اسرائیل و پیروزی مسلمانان را بخوانند
شهیدیپور با بیان برخی پیشنهادات به قاریان قرآن اظهار داشت: بهتر است قاریان قرآن کریم در این ایام آیات مربوط به اسرائیل و پیروزی مسلمانان را تلاوت کنند. همچنین قاریان قرآن میتوانند در این ایام بخشی از درآمد خود را به مردم مظلوم غزه کمک کنند.
خطر! «پو» در کمین ماست/ گزارشی درباره سرگرمی این روزهای دختران و زنان جوان
چه کسی فکرش را می کرد که یک موجود قهوه ای عجیب و غریب با چشمهای بزرگ که روی صفحه ی تبلت یا گوشی آرام ایستاده و نگاهمان می کند، یک روز برایمان جان بگیرد و رسیدگی به او بشود یکی از بزرگترین دغدغه ها و همه فکر و ذکرمان!
زهرا مهاجری: وسط جلسه نشسته است و تند و تند از حرف های رییس نت برمی دارد تا چیزی از قلم نیفتد. یکهو صدای آشنایی از گوشی بلند می شود که نشان می دهد بچه از خواب بیدار شده. وقتی این بچه از خواب بیدار می شود خودش را کثیف کرده و طبیعتا گرسنه است. زمان در اینجا حیاتی ست. باید هر چه زودتر به «پو» برسی تا وضعش خراب تر از این که هست نشود.
کار را رها می کند و دو سه دقیقه ای به رتق و فتق امور این بچه ی مجازی می پردازد و دوباره برمی گردد سرکار!
به گزارش روزنامه خبر؛ «پو» (pou) یک بازی برای گوشی و تبلت با سیستم عامل های اندروید و آی او اس و غیره است که طراحی و فرایند آسانی دارد.
وقتی این بازی و بازی های مشابهش را نصب می کنی، با موجودی مواجه می شوی که رنگش قهوه ای است و چشم های بزرگی دارد. روی صفحه ی گوشی ات ایستاده و با آن چشم های درشت نگاهت می کند و منتظر است تا پدر و مادرش را پیدا کند.
وقتی که مادر یا پدرش شدی، دیگر همه ی مسئولیتش بر گردن توست. باید سر وقت به او غذا بدهی، سر وقت با او بازی کنی، بخوابانی اش، تمیزش کنی و …
وقتی هم که مرحله ات بالا رفت، با جمع آوری سکه می توانی برایش خرید کنی و توقعاتش را برآورده کنی و خلاصه هر کاری که می شود برای یک بچه انجام داد!
شاید کسی نداند روزی که «پل سالامه» این بازی ساده را طراحی کرد، چه مخاطبینی برایش در نظر گرفت و جامعه ی هدفش چه کسانی بودند اما امروز می بینیم که محبوبیت این موجود کوچک و عجیب، مرز سنی و جنسیتی را شکانده و هر کس با هر تحصیلات و سن و جنسیتی، یک بچه قهوه ایِ نیازمند به رسیدگی و توجه توی گوشی یا تبلتش دارد و در برابر او احساس مسئولیت می کند.
یک عاشقانه مثلا آرام!
می گوید: «من اگر این ترم مشروط شدم تقصیر پسرمه!» منظورش از «پسرم»، پو است. می گوید که «پو» یش چاق و تپلی است که به تازگی برایش یک کت و شلوار خریده و یک سبیل کلفت! می گوید :«مردی شده برای خودش!»
در دنیایی که تکنولوژی بازی های رایانه ای هر روز پیشرفته تر و پیچیده تر می شود و با قدرت هر چه تمام تر، محصولات را با گرافیک بالا و داستان های جذاب و رنگ و لعاب فراوان به مخاطبین خود عرضه می کند، گل کردن بازی های آرام و بی دغدغه، کمی عجیب و قابل تامل به نظر می رسد.
این بازی ها با یک برنامه ریزی دقیق و استفاده از علوم روانشناسی و جامعه شناسی، روی احساسات فرد انگشت می گذارند و از خاصیت وابستگی انسان به موجودات اطرافش استفاده می کنند. خیلی آرام و ظریف وابسته ات می کنند بطوریکه حتی اگر بخواهی هم دیگر نمی توانی ازشان دست بکشی.
کارشناسان معتقند که بازی های رایانه ای در دنیای امروز نوعی رسانه نوین هستند. خاصیت رسانه این است که مطلب، موضوع یا مفهومی را برای مخاطب تبیین کند. این رسانه های نوین، علاوه بر تاثیرگذاری و فرستادن و دریافت پیام از سوی مخاطب، وظیفه ی بزرگ دیگری هم دارند. این وظیفه، تلاش برای ماندگاری است. هر چه یک رسانه ماندگارتر باشد و بتواند مخاطب را مدت زمان بیشتری از آن خود کند، موفق تر است.
این بازی های آرامِ عاشقانه، که با تکیه بر احساسات و وابستگی انسانها به موجوداتی که دوستشان دارند طراحی و ساخته شده، به این هدف دست یافته اند و چنان در لایه های زندگی فرد وارد شده اند، که بعد از مدتی خود فرد هم متعجب می شود که چطور شد که موجود صفر و یکی بی جان، توانسته بخش عمده ای از احساسات یک انسان را به خودش معطوف کند.
واقعی شدن «پو» و راه یافتن او به زندگی و احساساتمان نشان می دهد که هدف گذاری و برنامه ریزی طراح و سازنده، بسیار دقیق و موفق بوده است. موارد زیر، کامنت های مخاطبین این بازی و ابراز احساسات آنها نسبت به این موجود ناشناخته است:
پوی من دختره! الان دوازده مرحله ست که دارمش و براش یه چیزایی خریده م. رنگش هم نارنجیه و البته خیلی شکمو! تحمل ندارم؛ پس کی بزرگ می شه؟
بچه من 98 سالشه. داره می ترکه از بس چاق شده. به خدا از کار و زندگی منو انداخته.
من برای پو اسم گذاشتم. اسمشو گذاشتم پژمان که با بقیه فرق کنه.
کی می دونه پو چطوری می تونه ازدواج کنه؟ دلم می خواد بچه مو توی لباس دامادی ببینم!
وقتی سیر شده و می خوام بهش غذا بدم و اون می گه:«نه» دلم می خواد بپرم توی تبلت بغلش کنم!
من خودم یه پسر دارم برای همین پوی دختر انتخاب کردم. دخترا بابایی هستن آخه. پوی من هم خودشو برام لوس می کنه و منم نازشو می خرم.
عکسش را می گیرند و در فضای مجازی منتشر می کنند، هم و غمشان خریدن لباس و عینک و کلاه و سایر لوازم برایش است، تلاش می کنند بزرگش کنند و بهترین چیزها را بدهند بخورد، به هم که می رسند از سن و سال فرزندخوانده مجازیشان می گویند و اتفاق هایی که برایش افتاده… این ابراز احساسات نسبت به چیزی که جان و هویت ندارد و معلوم نیست از کجا پیدایش شده، واقعا عجیب به نظر می رسد.
خطر! «پو» در کمین شماست!
کفرش درآمده! از دست همسرش حرص می خورد که مرتب سرش توی گوشی است و دارد قربان صدقه ی «پو»ی نوجوانشان می رود. همسرش هر اتفاقی که برای پو می افتد و هر چیز جدیدی که برای پو می خرد را می آید با آب و تاب برای او تعریف می کند و همه ی فکر و ذکرش شده بزرگ کردن این فرزندخوانده!
خودشان یک دختر پنج شش ساله دارند؛ با این حال این مادر جوان، دلش یک بچه ی کوچک دیگر هم خواسته و به هر دوی این ها رسیدگی می کند. مرد جوان می گوید:«گاهی «پو» به دخترک خودمان ترجیح داده می شود. وقتی «پو» چشمهایش دو دو می زند، همسرم با احساس مسئولیت وصف ناپذیری می دود و غذایش را مهیا می کند و اگر پول در حسابش نباشد، آن قدر بازی می کند تا پول گیر بیاورد و بتواند بچه ی صفر و یکی اش را سیر کند و تا این بچه آرام نگیرد و نخوابد، همسر هم آرام نمی گیرد. گاهی ساعت ها غرق شدن در مسائل «پو»ی کوچک، وقت رسیدگی به کارهای دیگر را می گیرد و حتی دلزدگی نسبت به کارهای دیگر ایجاد می کند.»
اگر در قدیم بیشتر نسبت به تاثیر بازی های رایانه ای بر کودکان و نوجوانان نگران می شدیم، امروز این خطر گسترده تر شده و ابعاد وسیعی پیدا کرده است.اگر در قدیم برخی بازی های رایانه ای باعث رواج مفاهیم ضدمعنوی و خشونت می شد، امروز باید از بازی های آرامی که به ظاهر هیچ کدام از آسیب های بازی های اکشن و خشن را ندارند هم ترسید. بازی های آرامی که فرد را (در هر گروه سنی و تحصیلی و در هر جایگاه اجتماعی) تحت تاثیر قرار می دهد و از دنیای پیرامون خود جدا می اندازد و خطرشان کمتر از بازی های خشونت آمیز و تاثیرگذار اکشن نیست.
رحیمی، کارشناس روانشناسی رد مورد تاثیر این گونه بازی ها در زندگی انسان می گوید: «یکی از بزرگترین آسیب های این بازی ها این است که افراد گذشت زمان را به هیچ وجه احساس نمیکنند و وقتی به خود میآیند که ساعتهای زیادی از وقتشان صرف این بازیها شدهاست. علاوه بر آن طبق تحقیقات، افرادی که وابسته به این بازی ها می شوند، درونگرا شده و در جامعه منزوی می شوند و رفته رفته در برقراری ارتباط اجتماعی کم تمایل و یا ناتوان می گردند.
این روانشناس خطر خیالپردازی و دور شدن از دنیای حقیقی را مهم و غیرقابل انکار می داند و می گوید: «وقتی بچه ی مجازی اجز نیازهای مادی توقعی از پدر و مادرش ندارد و با اندکی غذا و کمی بازی می توانی راضی نگهش داری، ناخودآگاه این تفکر و این ذهنیت در زندگی عادی برای انسان نهادینه می شود. تحملش در برابر خواسته های دیگر را از دست می دهد و توجهی به نیازهای معنوی اطرافیان علی الخصوص فرزند را از دست می دهد.»
رحیمی معتقد است پیشرفت تکنولوژی سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر میشود. به طوری که هر یک از افرادخانواده به خاطر مشغول بودن به تماشای تلویزیون یا درگیر بودن با رایانه و اینترنت و بازیهای رایانهای، کمتر وقت میکنند با یکدیگر بنشینند و صحبت کنند و این خود باعث سرد شدن روابط بین والدین و فرزندان شدهاست، به گونهای که آنان کمتر حوصله یکدیگر را دارند.
به هر صورت شمشیر دولبه ی تکنولوژی هر روز یک وجه و یک بعد از زندگی انسان را هدف قرار می دهد و با رسوخ به تمامی ابعاد زندگی انسان، قدرتش را به رخ می کشد. قدرتی که مخاطبان را منفعل کرده و آنها را در جریانی قرار داده که نتیجه ای جز قدرتمندتر شدن این رسانه های نوین ندارد.
باید مراقب باشیم چرا که «پو» همین موجود کوچک دوست داشتنی با آن نگاه مظلوم و لبخند شاد، در کمین ماست!
ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﻣﻦ ﺩﺧﺘﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﻧﻪ ﯾﮏ ﮐﻤﺪ ﭘُﺮ ﺍﺯ ﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺩﺍﺭِ ﺩﻩﺳﺎﻧﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡﻧﻪ
ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻬﺎﯼ ﺷﺐِ ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﯽﻧﻪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﻣﺎﺭﮐﺪﺍﺭ ﻭ ﮔﺮﺍﻥﻧﻪ ﺩﮐُﻠﺘﻪ ﻫﺎﯼﺳﮑﺴﯽﻧﻪ ﮐﯿﻔﻬﺎﯼ ﻟﻮﯾﯿﺲ
ﻭﯾﻠﺘﻮﻥﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ…ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖِ ﺟﯿﻦ ﻭ ﺗﯽ ﺷﺮﺕ ﻭﺗﺎﭘﻬﺎﯼِ ﺭﻧﮕﯽِ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺍﻡﺁﻝ ﺍﺳﺘﺎﺭﯼ
ﺑﭙﻮﺷﻢ ﻭ ﻫﻨﺪﺯﻓﺮﯼ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭﭘﯿﺎﺩﻩﺭﻭﯼ ﮐﻨﻢ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺍﻓﮑﺎﺭﻡﻣﻦ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﻬﺎﯼ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﻦِ ﮐﺴﯽﻧﺒﯿﻨﯽﺑﺎ ﮔﻠﻬﺎﯼِ ﺭﯾﺰِ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ…ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺳﭙُﺮﺕ ﺑﻮﺩﻥ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ
ﺍﺯﻣُﺪ ﺍُﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮِ ﺁﻥ ﺩﻭﺭﺍﻧﻢﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝﺭﻧﮓِ ﭘﺎﺭﺗﯽ
ﻫﺎﯼِ ﭘﺮ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺩﻟﺖ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪﺷﺒﻬﺎ ﺑﯿﺨﻮﺍﺑﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ
ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡﺑﺲ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡﮔﺎﻫﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭﺯﻭﺩﺗﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑُﺮﺩﻩﻭﻟﯽ ﻣﻦ
ﻓﺮﺩﺍ ﺷﺐ ﺑﺎﺯ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ ﻭﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﺑﺶﺑُﺮﺩﻩ…..ﻣﻦ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻫﻢ
ﻣﯿﺨﻨﺪﻡﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺑﻐﻀﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢﺑﻠﻨﺪ ﺑﻠﻨﺪ ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺪﺍﯼِ ﺑﻠﻨﺪِ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ
ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪﻧﻤﯿﺘﺮﺳﻢﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻮﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ ﺑﺴﭙﺎﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﻫﺮﺍﺳﻢﻣﻦ ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺘﯽ ﺑﯽ ﮐﻼﺱ
ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮِ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻨﻢ….ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﺻﻼ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩﺷﺎﻝِ ﺳﺮﻡ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﺎﻝِﺭﻭﺯ ﺍﺳﺖﺭﺍﺳﺘﺶ
ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽﻣﻦ ﻫﻤﯿﻨﻢ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡﻭﺳﺎﺩﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻣﺎﻧﺪﺑﯿﺨﯿﺎﻝِ ﭘﺎﺷﻨﻪ
ﻫﺎﯼِ ﮐﻔﺶِ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥِ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭﮐﺘﺎﻧﯽ ﭘﻮﺷﯽ ﻣﺜﻞِ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﮐﻮﺗﺎﻫﺘﺮ!
ﻣﻦ ﺳﺎﺩﮔﯿﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺣﺲ وﻣُﺪﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ
این مطلب هم کپی شده هم مخاطب خاص داره که هیچ وقت نمی خونتش …
اماشماهایی که مثل منیدافتخارکنیدبه خودتون یه روح وروان ارامی که دارید
دست علی علیه السلام یارتون
شب سوم مولامون علی علیه السلام هست
شب یتیم شدن مایتیمام اهل بیت علیه السلام
اقاجان شمع نذرکردم روشن کنم نه برای خودم
فقط برای ظهورکردن مهرفرزندتون تودلم
می دونیدچرا می خوام اقاتودلمون ظهورکنن دردنیا؟
چون نمی خوام اقابیان وبگن اینجاهم شدکوفه…
میفهمیدچی میگم؟
بیایددعاکنیم اقاتودلمون ظهورکنن نه تودنیاکه اسمشم پسته!!!!
سوره ق، آيه 16
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ «16»
و همانا ما انسان را آفريدهايم و هر چه را كه نفسش او را وسوسه مىكند مىدانيم و ما از شريان و رگ گردن به او نزديكتريم (و بر او مسلّطيم).
نكتهها:
كلمه «عيينا» از «عى» به معناى عجز و ناتوانى، «لَبْسٍ» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است.
«وسوسه» در لغت به معناى صداى آهسته است و در اصطلاح، كنايه از افكار ناپسندى است كه بر فكر و دل انسان مىگذرد.
كلمه «وريد» از ريشهى «ورود» به معناى رفتن به سراغ آب است. از آنجا كه اين رگ، شاهراه گردش خون ميان قلب و ديگر اعضاى بدن است، آن را «وريد» گفتهاند.
براى ارشاد منحرفان، از هر شيوه صحيحى بايد استفاده كرد. در آيات قبل نمونههايى از قدرت خداوند در هستى و نمونههايى از سرنوشت شوم كسانى كه تكذيب مىكردند، بيان شد. اين آيات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده كه مگر ما در آفرينش اول عاجز
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 216
شديم تا از آفرينش دوم بازمانيم.
مشابه جملهى «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»، اين آيه است: «أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» «1» خداوند ميان انسان و قلب او حايل مىشود.
سرچشمهى وسوسه، سه چيز است:
الف) نفس و خواهشهاى نفسانى. «تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
ب) شيطان. «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ» «2»
ج) بعضى انسانها و جنّيان. «الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» «3»
علم خداوند به امور ما به دو علت است:
الف) چون آفريدگار ماست و خالق، مخلوق خود را مىشناسد: «أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ» «4»،
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
ب) چون بر ما احاطه دارد. نَعْلَمُ … وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
لذا علم خدا دقيق، گسترده و بى واسطه است.
ريشهى شك در معاد دو چيز است:
يكى اينكه خدا از كجا مىداند هر كس چه كرده و ذرّات او در كجاست؟
ديگر اينكه از كجا مىتواند دوباره بيافريند؟
اين آيه به هر دو جواب مىدهد:
او مىتواند، چون قبلًا انسان را آفريده است. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ»
او مىداند، چون وسوسههاى ناديدنى را هم مىداند. «نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»
پيامها:
1- آفرينش هر موجود، گواه بر قدرت آفريدگار بر آفرينش مجدد آن است. اگر آفريدن اول ممكن بود، خلقت دوباره نيز ممكن است. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ»
______________________________
(1). انفال، 24.
(2). اعراف، 20.
(3). ناس، 5 و 6.
(4). ملك، 14.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 217
2- در گفتگو با مخالف، كوتاهترين و رساترين كلمات را بكار ببريد. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ» (ممكن شمردن يكى و محال شمردن ديگرى تناقض است)
3- كافران، دليلى بر انكار معاد ندارند، تنها شك و ترديد است. «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»
4- اگر مىخواهيد عقيدهاى سالم داشته باشيد بايد وسوسهها را از خود دور كرده و نفس خود را اصلاح كنيد. (انكار قيامت به خاطر آن است كه خود را از وسوسهها پاك نكردهايد.) بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ … وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ
5- علم و احاطهى خداوند به بشر، در طول حيات اوست. «نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»
خداونددرسوره فاطر، آيه3میفرمایند:
يا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ «3»
اى مردم! نعمتهايى را كه خداوند به شما عطا كرده ياد كنيد، آيا جز خداوند، آفريدگارى است كه از آسمان و زمين به شما روزى دهد؟ جز او معبودى نيست.
پس چگونه از حقّ به سوى باطل بازگردانده مىشويد.
پيامهای این ایه مبارکه:
1- همه را به انديشه در نعمتهاى الهى دعوت كنيم. «يا أَيُّهَا النَّاسُ»
2- بهترين راه شناخت خداوند، توجّه به نعمتهاى اوست. «اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ»
3- سؤال، كليد بيدار كردن و هشدار دادن است. هَلْ مِنْ خالِقٍ …
4- هم آغاز و پيدايش هستى از اوست و هم بقا و تداوم آن. «خالِقٍ- يَرْزُقُكُمْ»
5- رازق اوست، ولى از طريق اسباب طبيعى رزق مىدهد. «يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
6- قبل از هشدار، توبيخ معنا ندارد. هَلْ مِنْ خالِقٍ … فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ
7- هر راهى غير توحيد، بى راهه است. «فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»
8- مبادا رزق خدا را بخوريم و به غير او رو كنيم. «يَرْزُقُكُمْ- فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ»
9- فطرت انسان خداگر است، عوامل بيرونى، اسباب انحراف او مىشود.
«تُؤْفَكُونَ»
روش تربیتی انباعلیه السلام همیشه این بوده که اولین چیزی که یادمی دادندگفتن ذکرشریف(لااله الاالله) بوده…
تفسير نور(10جلدى)، ج7، ص: 473
آیا داستان مردی را که در حمام زنانه کار می کرد را شنیده اید؟
مردی که سالیان سال همه را فریب داده بود نصوح نام داشت.
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد هم ارضای شهوت.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.
از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
کارگران را یکى بعد از دیگرى گشتند تا اینکه نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایى ، حاضر نـشد که وى را تفتیش کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند. نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کارش از کار گذشته و الان است که رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست که از این غم و رسوایى نجاتش دهد.
نصوح از ته دل توبه واقعی نمود ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:"ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.» همین که از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند.
نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟
عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.
وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.
رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.
مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.
نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند…
***********
یا ایّها الَّذینَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید توبه حقیقى و خالص کنید.
قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة الله إنّ الله یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم؛ بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.
مطلب کپی شده است.
خدای مهربانم خدایی که برای همه مهربونیت هست نه تنهاکسایی که میان به درگاه بلکه برای همه اونهایی که نمیان وتوبهشون فرصت دادی بانازل کردن ماه مهمانی خودت.
خدایامنم یکی ازهمون بندهاتم که همه روزسال گناه کردم حالافقط یه حرف دارم واونم اینکه:
برچسبها: خدای الرحم الراحمین
پیش وای دوم جهان شیعه که نخستین پیوندفرخنده علی علیه السلام بادخترگرامی پیامبرعلیه السلام بوددرنیمه ماه رمضان سال سوم هجرت درشهرمدینه دیده به جهان گشود.
حسن بن علی علیه السلام دوران زندگی جدبزرگوارش راچندسال بیشبردرک نکردندزیرااوتقریباهفت سال بیشترنداشت که پیامبرصل الله علیه واله بدرودحیات گفتند.
پس ازدرگذشت پیامبربقریبا30درکنارپدربودندوپس ازشهادت امیرالمومنین علی علیه السلام به مدت10سال امامت امت رابه عهده داشتند.
درسال 50هجری باتوطئه معاویه لعنت الله براثرمسمومیت درسن48سالگی به درجه شهادت رسید
ودرقبرستان بقیع دربقیع مدفون شدند.
پیش وای دوم جهان شیعه که نخستین پیوندفرخنده علی علیه السلام بادخترگرامی پیامبرعلیه السلام بوددرنیمه ماه رمضان سال سوم هجرت درشهرمدینه دیده به جهان گشود.
حسن بن علی علیه السلام دوران زندگی جدبزرگوارش راچندسال بیشبردرک نکردندزیرااوتقریباهفت سال بیشترنداشت که پیامبرصل الله علیه واله بدرودحیات گفتند.
پس ازدرگذشت پیامبربقریبا30درکنارپدربودندوپس ازشهادت امیرالمومنین علی علیه السلام به مدت10سال امامت امت رابه عهده داشتند.
درسال 50هجری باتوطئه معاویه لعنت الله براثرمسمومیت درسن48سالگی به درجه شهادت رسید
ودرقبرستان بقیع دربقیع مدفون شدند.
برام جای تعجب بودکه چرااین بزرگوارچنین مقام ومنزلتی نزدخداوند دارداماباخوندن سطحی معنی زیارت جامعه متوجه شدم که:همه اسمان وزمین ومخلوقات ریزودرشت افریده شدندبخاطروجوداین بزرگواروال بیتش علیه السلام چراکه به وعده که خداوندبه انهاداده بودندوفاداربودن وبندگی خدارابه نحواحسن انجام دادن وبه وظیفه رسالت خودبه خوبی پایان دادندودراخرهم به دست موعودامم حضرت مهدی عج سپردندتاایشان این هدف جامعه ای اسلامی باقوانین الهی رابرپاکنن وایشان هم به بهترین وجه وظیفه اشان راانجام دهندودرنزدخداوندبه مقام عالی راه یابندکه درودخدابرایشان وخاندان مطهرش تاقیام قیامت بادولعنت خدابردشمنانشان.
دارم فکرمیکنم من یاامثال من کی میخوایم به وظیفمون عمل کنیم وظیفه نه به عهدوپیمانی که خداباماهم بسته کی میخوایم بهش عمل کنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدیجه کبرى(س) از دیدگاه رسول خدا(ص)
از رسول اکرم(ص) احادیث فراوان در مناقب حضرت خدیجه(س) رسیده است که برخی از این احادیث عبارتند از:
* هر روز خداى متعال چندین بار با وجود خدیجه بر فرشتگان مباهات مى کند.
* او هنگامى به من ایمان آورد که دیگران به من کفر مى ورزیدند. او مرا تصدیق نمود، هنگامى که دیگران انکار مى کردند، او همه ثروتش را در اختیار من قرار داد هنگامى که دیگران دریغ مى ورزیدند. خداى منان از او به من فرزند عنایت کرد ولى دیگران را محروم ساخت.
* برترین بانوان بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران وآسیه دختر مزاحم (همسر فرعون).
* من او را از اعماق دل دوست داشتم.
* هرگز خداى متعال همسرى بهتر از خدیجه به من عطا نکرد.
خطاب به عایشه: از خدیجه اینگونه سخن مگو، او نخستین بانویى بود که به من ایمان آورد، او براى من فرزند آورد وتو محروم شدى.
وصیتهاى حضرت خدیجه (س)
حضرت خدیجه در آخرین لحظات زندگى به پیامبر اکرم وصیت کرد که:
* براى او دعاى خیر کند.
* او را با دست خود در خاک قرار دهد.
* پیش از دفن در قبر او وارد شود.
*عبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار دهد.
حضرت خدیجه که همه اموال منقول وغیر منقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود وآن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه (س) تقاضا کرد. آنگاه پیک وحى فرود آمد وکفن بهشتى از سوى پروردگار از بهشت آورد.
ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه را شستشو دادند وبراى آخرین بار وداع کردند.
پیامبر رحمت نخست با عباى خود او را کفن کرد، آنگاه کفن بهشتى را بر روى آن قرار داد. حضرت خدیجه (س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (س) ابراز نگرانى کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جاى خدیجه نقش مادرى ایفا کند.
یاحضرت خدیجه شمارابه حق فاطمه زهزا(سلام الله علیها)وهمسرگرامیتون دعاکنید
یکی برای ماکه یه کم ادم بشیم وبفهمیم ویکی هم برای ظهور
خانم دلم خیلی گرفته ازبس گناه کردم.بی خبربدون اقام به سربردم خستم کمکم کن
من بدکردم به نفسم………….
انشاالله به دست مبارکتون برسه!
کسی راغیرازانها نداریم
حجه السلام والمسلمین عبدالقائم شوشتری مدظله العالی می فرماید:
قبل ازانقلاب درخدمت ایت الله الهی طباطبایی بودم.ایشان یکی ازتشریفات خویش رابرای من این چنین نقل فرمود:
اقاامام زمان عج به بنده فرمودند:اگرمشکل وگرفتاری داشتیدخداراقسم دهیدبه ریزه خواران سفره ما!
بااین وجودکه بنده منظوران حضرت ع رامتوجه شدم اما میخواستم ازلسان مبارک ایشان بشنوم ولذا ازان حضرت پرسیدم:
اقاجان ریزه خواران سفره شماچه کسانی هستند؟حضرت فرمود:همین طلبه ها!
بنده سوال کردم :شما ازانها راضی هستید؟؟!
حضرت مهدی ع سکوت کردندوبعدازتاملی فرمودند:ماکسی راغیرازان هانداریم
سوره البقرة، آيه 7
«7» خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ
خداوند بر دلها و برگوش آنان مهر زده و بر چشمانشان پردهاى است و براى آنان عذابى بزرگ است.
نكتهها:
مُهر بدبختى كه خداوند بر دل كفّار مىزند، كيفر لجاجتهاى آنان است. چنانكه مىخوانيم: «يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ» «2» خدا بر دل افراد متكبّر و ستمپيشه، مهر مىزند. و در آيه 23 سورهى جاثيه نيز مىخوانيم: خداوند بر دل كسانى كه با علم و آگاهى به سراغ هواپرستى مىروند مهر مىزند. بنابراين مهر الهى نتيجهى انتخاب بدِ خود انسان است، نه آنكه يك عمل قهرى و جبرى از طرف خدا باشد.
مراد از قلب در قرآن، روح و مركز ادراكات است. سه نوع قلب را قرآن معرّفى مىكند:
1. قلب سليم، 2. قلب منيب، 3. قلب مريض.
ويژگىهاى قلب سليم
الف: قلبى كه جز خدا در آن نيست. «ليس فيه احد سواه» «3»
ب: قلبى كه پيرو راهنماى حقّ، توبه كننده از گناه و تسليم حقّ باشد. «4»
ج: قلبى كه از حبّ دنيا، سالم باشد. «5»
د: قلبى كه با ياد خدا، آرام گيرد. «6»
ه: قلبى كه در برابر خداوند، خاشع است. «7»
البتّه قلب مؤمن، هم با ياد خداوند آرام مىگيرد و هم از قهر او مىترسد. «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» «1» همانند كودكى كه هم به والدين آرام مىگيرد و هم از آنان حساب مىبرد.
ويژگىهاى قلب مريض
الف: قلبى كه از خدا غافل است ولايق رهبرى نيست. «لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ» «2»
ب: دلى كه دنبال فتنه و دستاويز مىگردد. «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ» «3»
ج: دلى كه قساوت دارد. «جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً» «4»
د: دلى كه زنگار گرفته است. «بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» «5»
ه: دلى كه مُهر خورده است. «طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ» «6»
ويژگى قلب منيب
قلب منيب، آن است كه بعد از توجّه به انحراف وخلاف، توبه وانابه كرده و به سوى خدا باز گردد. ويژگى بارز آن تغيير حالات در رفتار وگفتار انسان است.
خداوند در آيات قرآنى، نه ويژگى براى قلب كفّار بيان كرده است:
الف: انكار حقايق. «قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ» «7»
ب: تعصّب. «فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ» «8»
ج: انحراف و گمراهى. «صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «9»
د: قساوت و سنگدلى. «فَوَيْلٌ لِلْقاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ» «10»
ه: موت. «لا تُسْمِعُ الْمَوْتى» «11» و: آلودگى و زنگار. «بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ» «12»
ز: مرض. «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» «1»
ح: ضيق. «يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً» «2»
ط: طبع. «طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ» «3»
قلب انسان، متغيّر و تأثيرپذير است. لذا مؤمنان اينچنين دعا مىكنند: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا» «4» خدايا! دلهاى ما را بعد از آنكه هدايت نمودى، منحرف مساز.
امام صادق عليه السلام فرمودند: اين جمله (آيه) را زياد بگوييد و خود را از انحراف ايمن و درامان ندانيد. «5»
پيامها:
1- درك نكردن حقيقت، شايد بالاترين كيفرهاى الهى است. «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ»
2- كفر و الحاد، سبب مهر خوردن دلها و گوشهاست. «الَّذِينَ كَفَرُوا … خَتَمَ اللَّهُ»
3- در اثر پافشارى بر كفر، امتيازات اساسى انسان (درك حقايق و واقعيّات) سلب مىشود. «الَّذِينَ كَفَرُوا … خَتَمَ اللَّهُ»
4- كيفر الهى، متناسب با عمل ماست. «الَّذِينَ كَفَرُوا … خَتَمَ اللَّهُ»
آرى، جزاى كسى كه حقّ را فهميد وبر آن سرپوش گذاشت، آن است كه خدا هم بر چشم، گوش، روح و فكرش سرپوش گذارد. در واقع انسان، خود عامل بدبختى خويش را فراهم مىكند. چنانكه امام رضا عليه السلام فرمود: مُهر خوردن، عقوبت كفر آنهاست. «6»
تفسیرنورجلد1
سلام به همه عزیزان ومهدی یاران…
عزیزان ازصمیم قلبم ممنون که به دیدن این وب ناچیز امدید…
گلهای باغبان ال محمدصل الله علیه واله ازتون میخوام که به دلیل زیادبودن صفحات به صفحه های قبل هم سری بزنید!پشیمون نمیشید
ازکسایی ام که به دیدن وبلاگهای زیباشون رفتم وازمطالبشون دراین وب استفاده کردم راکمال تشکر رادارم ومیخوام که جلال کنید…
به امید روزی که خبر مهدی عج روی وبلاگ هامون بنویسیم صلوات.
التماس دعا؟؟؟!!!
یاعلی…….
پرسش های آغازین بحث:
1 – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه)، چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
5 – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
9 – چرا عراق اشغال شده است؟
10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
13 – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم ؟! مأموریتی الهی می داند؟
14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟
ان شاء الله تلاش داریم تا بتوانیم در این بحث به پرسش های مطرح شده پاسخ دهیم. البته پاسخ ما به این سوالات، مستقیم نخواهد بود؛ بلکه تلاش می نماییم تا شما خوانندگان عزیز، خود بتوانید با استفاده از اطلاعات این مقاله به پاسخ صحیح برسید.
فراماسونری چیست؟
می توان گفت این سؤالی است که افراد بسیاری قادر به پاسخ دادن نیستند و یا اطلاعات دقیقی در این رابطه ندارند. این در حالی است که این تشکیلات و اعضای آن، نقش مهمی در تاریخ داشته اند و شناخت این تشکیلات، برای ما مسلمانان امری لازم و ضروری است.
کلمه ی ماسون (mason) یعنی بنّا، فراماسون (Freemason) یعنی بنّای آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و بسیار هم آزادانه عمل می کند. کسی که عضو فراماسونری است، ماسون یا فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد. یکی از بزرگترین اهداف گروه های ماسونی این است که زمینه را برای حکومت فردی از بین ماسون ها با عنوان نمادین ضد مسیح (Antichrist = دجال)، یا به تعبیر بعضی از گروه های ماسونی، فرعون جدید (New Pharaoh) آماده کنند. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی هستند که: «مسئله یک توطئه است که این توطئه از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی «شیطانی» است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.» (1)
کتاب «کمیته 300 کانون توطئه های جهانی» نوشته ی دکتر جان – کولمن، در این زمینه چنین می گوید: « دلیل موجودیت نظامهای پنهانی مانند سلحشوران اورشیلم، سنت جان و مردان میزگرد و گروه میلنر و سایر اجتماعات مخفی (ماسونی) چه می تواند باشد؟ اینان، بخشی از زنجیره ی گسترده ی فرماندهی سلطه گری جهانی را تشکیل می دهند که از باشگاه رم ، سازمان ناتو، مؤسسه ی سلطنتی امور بین المللی تا سرسلسله ی توطئه گران، یعنی کمیته ی 300، امتداد دارد. این افراد و گروه ها به این اجتماعات پنهان و اسرار آمیز نیاز دارند، چرا که اعمالشان شیطانی است و بایستی از چشم جهانیان به دور بماند. » (2)
FPRIVATE “TYPE=PICT;ALT=”
یک توضیح: در کشور های غربی گروه های مختلف مخفی و سری فعالیت می کنند که بعضآً نام های اغواگری چون ( Illuminati = روشن ضمیران، روشن فکران ) و … دارند. اکثر گروه های نامبرده ، گروه هایی توطئه گر و پیرو اهداف شیطانی هستند که دست بسیاری از آن ها برای محققین رو شده است. اکثر این گروه ها با وجود تفاوت های ظاهری، عقاید مشترک و اهداف یکسانی دارند. اسامی که به این گروه ها اطلاق می شود عبارتند از: Theosophical Society (نامی که به هیچ عنوان درخور آنان نیست)، Occult، Secret Society، Illuminati، The Committee of 300،Masonry و Freemasonry. از این به بعد وقتی از ماسون ها یا فراماسون ها سخن می گوییم ، علاوه بر اعضای Freemasonry و Masonry به طور خاص، منظورمان اعضای گروه های دیگر نیز به طور عام می باشند. چرا که
منشأ فراماسونری
فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت طاغوتی و شیطانی مصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیه ی حکومت های الحادی فراگرفته است. در هر صورت رد پای حکومت طاغوتی فرعون های مصر باستان را می توان در سراسر تعالیم ماسونی یافت.
شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند:
1 – نقوش اهرام، مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم می خورد.(3)
2 – دعاهایی که فراماسون ها می خوانند، مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه استفاده می شد. برای نمونه: (مَعَت نِب مِن آ، مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری ، بزرگ است روح فراماسونری) (4)
3 – یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین :All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است.(5)
این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و…. است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است.
5 – افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند.(8) همان طور که ذکر شد در باور مصریان قدیم، Isis و Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد. بعد از مدتی Osiris مرد و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.
7 – ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.(11)
نحوه ی اوج گیری فراماسونری
همان گونه که دیدیم، منشاء فراماسونری به زمان مصر باستان و فراعنه باز می گردد. سؤالی که مطرح می شود این است که چگونه این تعالیم به آمریکا و اروپای این دوران راه پیدا کرد و چگونه اوج گرفت؟
با مرور در سیر فراماسونری خواهیم دید که عامل گسترش، بنی اسرائیل بوده است. ترتیب وقایعی که به اوج گیری فراماسونری منجر شدند، عبارتند از :
1 – افول قدرت مصر و نابود شدن فرعون با خواست خداوند متعال و به دنبال رسالت حضرت موسی (ع).(12)
2 – مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به فرمان خدا به همراه حضرت موسی (ع) و ساکن شدن آنان در صحرای سینا.(13)
3 – گوساله پرستی بنی اسرائیل و سپس بازگشت مجدد به دین خدا: به دنبال تأخیر چند روزه ی حضرت موسی (ع) که برای دریافت پیام خدا، به کوه طور رفته بودند، بنی اسرائیل شروع به پرستش گوساله ی سامری کردند و حضرت موسی پس از بازگشت، این گوساله را از بین بردند و بنی اسرائیل دوباره خداپرست شدند.(14)
4 – پس از درگذشت حضرت موسی(ع)، پیامبران دیگری نیز به سمت قوم بنی اسرائیل فرستاده شدند که هیچکدام قدرت حضرت موسی(ع) را نداشتند، در نتیجه قوم بنی اسرائیل به تدریج شروع به ترویج تعالیم ماسونی مصری کردند. در واقع عده ای از آنان قبلاً این تعالیم را در مصر فراگرفته بودند.(15)
5 – ترویج تعالیم ماسونی در بین بنی اسرائیل و اضافه شدن تعالیم شرک آمیز فلسطینیان باستان (نه اعراب فلسطینی) به تعالیم مصری و شکل گیری تعالیم مختلط با نام کابالا (Kabbalah=Cabbalah=Qabalah).(16)
6 – حکومت حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) در اوج قدرت بنی اسراییل و توقیف وسایل جادوگری توسط حضرت سلیمان (ع).(17)
7 – وفات حضرت سلیمان (ع) و بازپس گیری وسایل جادوگری از سوی جادوگران و تهمت جادوگری به حضرت سلیمان (ع) از جانب مردم بنی اسراییل.(18)
8 – ادامه ی ترویج کابالا (Qabalah) توسط جادوگران و کاهنان معابد.(19)
9 – تسخیر اورشلیم به دست رومیان: به این ترتیب بنی اسرائیل توانائی حکومت بر خود را از دست دادند و تحت سلطه ی رومیان درآمدند.
10 – ظهور حضرت عیسی(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان.
11 – ظهور حضرت محمد(ص) که ایشان هم از آزار بنی اسرائیل در امان نبودند.
12 – فتح اورشلیم به دست ایرانیان که در زمان رسالت حضرت محمد (ص) اتفاق افتاد.
13 – باز پس گیری اورشیلم توسط رومیان.
14 – فتح اورشلیم به دست مسلمانان. از آن پس نام آن شهر به « بیت المقدس » تغییر یافت.
15 – جنگ های صلیبی و رد و بدل شدن بیت المقدس بین مسلمانان و صلیبیان.
16 – در پی اشغال قدس توسط صلیبیان، بسیاری از شوالیه ها و سربازان در قدس ساکن شدند. عده ای از این شوالیه ها، مأمور نگهبانی از معابد مخصوصآً معبد موسوم به معبد سلیمان شدند که اینان شوالیه های معبد نامیده می شدند. در نتیجه ی این مجاورت و نزدیکی شوالیه ها با کاهنان یهودی معبد موسوم به معبد سلیمان، آنان به تدریج تعالیم ماسونی را از یهود یاد گرفتند.(20)
17 – بازپس گیری بیت المقدس توسط مسلمانان و فرار صلیبیان و شوالیه های معبد به اروپا.(21)
18 – با فرار شوالیه های معبد، تعالیم ماسونی کابالا توسط همین شوالیه ها به اروپا راه یافت.(22)
19 – به دلیل ماهیت شیطانی تعالیم کابالا و مغایرت آنها با تعالیم کلیسا، واتیکان در صدد مجازات و مقابله با شوالیه های معبد برآمد و بسیاری از آنها را اعدام کرد.(23)
20 – مهاجرت شوالیه ها به اسکاتلند (در آن زمان پادشاه اسکاتلند از واتیکان تبعیت نمی کرد) و شروع ساخت اولین لژ فراماسونری مخفی در اروپا با نام لژ « وال بیلدرز » یا « لژ کهن اسکاتلند » که امروزه نیز به فعالیت خود ادامه می دهد و از جمله قویترین و مهمترین لژها در اروپای امروز نیز می باشد.(24)
21 – آغاز فعالیت رسمی ماسون ها در اروپا با ساختن لژهای متعدد در قرن 18. با کم رنگ شدن نقش و قدرت مذهب در قرن 18، فراماسونها فعالیت رسمی خود را آغاز کردند. به تدریج با کاهش سختگیری واتیکان و توسعه ی پروتستانیسم در اروپا، فراماسون ها فعالیت خود را افزایش داده و لژهای زیادی را در سراسر اروپا ساختند؛ البته تمام آداب و رسوم فراماسونها کماکان مخفی و پنهانی صورت می گرفت. زیرا تفکر اکثر مردم اروپا در آن زمان مذهبی بود و در صورت علنی شدن عقاید فراماسونری، حیات این لژها به خطر می افتاد.
22 – با استقلال آمریکا در سال 1789، اولین دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت.
23 – تأسیس سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال 1945.
24 – شکل گیری اسرائیل در سال 1948 به عنوان آخرین بازوی اجرایی فراماسونری.
25 – در سیر تاریخی فراماسونری و روند پیشبرد اهداف، به سال 2006 می رسیم.
جنگ با حزب الله در سال 2006 برای رسیدن به چند هدف مهم انجام شد: تشکیل حکومت نیل تا فرات سلیمان و استارت برای پروژه های (Apocalypse = آخرالزمان، و Armageddon = جنگی که صهیونیست ها ادعا می کنند جنگ آخرالزمان است.) خوشبختانه این پروژه ها موقتاً ناتمام مانده است.
26 – و اقدام اخیر، کشمکش لفظی با ایران . چرا که ایران بزرگترین دشمن فراماسونری در جهان است. در حال حاضر در تمامی کشورهای جهان، یا قدرت در دست ماسون هاست و یا آن کشور تحت تأثیر کشورهای ماسونی است. برای مثال در کشورهای همسایه، کشور ترکیه دارای لژهای ماسونی است و کشور عربستان هم که عاری از لژ است، تحت تاثیر آمریکا و اسراییل (دولتهای با ارکان ماسونی) می باشد.
27 – … و الله العالم.
عقاید فراماسونری
گروه های مختلف ماسونی بعضاً فلسفه ی عقیدتی متفاوتی دارند؛ اما با این حال در لا به لای عقایدشان، می توان مشترکات فراوانی نیز یافت. نکته ی مهمی که وجود دارد این است که فلسفه ی وجودی بسیاری از عقاید ماسونی به طور کامل شناخته نشده است، اما این به معنای عدم وجود این اعتقادات نیست. برای مثال شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد اکثر گروه های ماسونی، شیطان را تقدیس می کنند. از جمله: اذعان خود آن ها به تقدیس لوسیفر (یکی از نام های شیطان) و یا استفاده از علایم بی شماری که اکثر آن ها توسط گروه های شیطان پرست نیز استفاده می شوند؛ با این اوصاف ما می توانیم بفهمیم که ماسون ها شیطان پرست نیز هستند. اما هنوز نمی دانیم که چه عاملی آنان را به این تفکر سوق داده است. (البته این نکته تقریباً اثبات شده است که ماسون ها و شیطان پرستان به موجودی به نام ابلیس یا شیطان اعتقاد ندارند، بلکه آن ها بزرگداشت شیطان را به عنوان نمادی برای مخالفت با ادیان انجام می دهند. در هر صورت، علت لجاجت بیش
اصرار افراطی آن ها بر بزرگداشت شیطان به عنوان نماد ضد دینی، کاملاً روشن نشده است.) نکته ی دیگر این که بسیاری از گروه های ماسونی شیطان پرست، الهه های ملل باستان را نیز ارج می نهند. از جمله: Isis و Osirisو… که این مطلب کاملاً اثبات شده است. اما ما نمی دانیم که چرا آنان خداوند یکتا را کنار گذاشته و هم شیطان و هم الهه های متعدد را بزرگ می دارند؟!
با این حال بخشی از عقاید ماسون ها که کاملاً اثبات شده اند، عبارتند از:
ادعای روشنی بخش (Giver of light) بودن شیطان (Lucifer)
بزرگداشت شیطان و نمادهای شیطانی (Satanism)
اعتقاد به اینکه زن و مرد اولیه، که مقام نیمه خدایی دارند، خالق نسل کره ی زمین هستند نه خداوند یکتا.
بزرگداشت الهه های ملل باستان، مانند ایزس، لات و … و احترام به عقاید جاهلی ملل باستان (Paganism).
اعتقاد قوی به آداب و رسوم مصر باستان که این مطلب کفرآمیز و شرک آمیز بودن عقاید آنها را توأماً نشان می دهد.
اعتقاد فراوان به اومانیسم.
اعتقاد فراوان به ماتریالیسم (ماده گرایی) و عدم اعتقاد به روح و مسایل فرامادی.
اعتقاد راسخ به سلیمان (Solomon) نه به عنوان نبی بلکه به عنوان پادشاه، جادوگر و ماسون اعظم. نکته ی جالب این که اکثر یهودیان نیز چنین اعتقادی دارند. آیه ی 102 سوره ی بقره نیز اشاره به همین مطلب دارد.
« خداوند نيز در آيه ي 102 سوره ي بقره درباره ي بني اسراييل مي فرمايد:
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ……. و پيروي كردند از سخناني كه شياطين در قلمرو سليمان مي خواندند وهرگز سليمان به خدا كافر نگشت وليكن شياطين كافر شدند و سحر به مردم مي آموختند ……»
كتاب تفسير نمونه درباره ي آيه ي 102 سوره ي بقره می نویسد:
از احـاديـث چـنـيـن بـر مـى آيد كه در زمان سليمان پيامبر، گروهى در كشور او به عمل سحر و جـادوگـرى پرداختند, سليمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آورى كرده، در محل مخصوصى نگهدارى كنند.
پـس از وفات سليمان، گروهى آنها را بيرون آورده و شروع به اشاعه و تعليم سحر كردند؛ بعضى از اين موقعيت استفاده كرده و گفتند: سليمان اصلاً پيامبر نبود، گروهى از بنى اسرائيل هم از آنها تبعيت كردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آنجا كه دست از تورات نيز برداشتند.
هـنـگـامى كه پيامبراسلام (ص ) ظهور كرد و ضمن آيات قرآن اعلام نمود سليمان از پيامبران خدا بوده است، بعضى از احبار و علماى يهود گفتند: از محمد تعجب نمى كنيد كه مى گويد سليمان پيامبر است؟
اين گفتار يهود، علاوه بر اين كه تهمت و افتراى بزرگى نسبت به اين پيامبر الهى محسوب مى شد، لازمه اش تكفير سليمان (ع ) بود.
به هر حال اين آيه فصل ديگرى از زشتكاريهاى يهود را معرفى مى كند كه پيامبر بزرگ خدا، سليمان را به سحر و جادوگرى متهم ساختند، مى گويد: « آنها از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مـى خواندند، پيروى كردند : واتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليـمان ». سپس قرآن به دنبال اين سخن اضافه مى كند: « سليمان هرگز كافر نشد : و ماكفر سليـمان ». او هـرگـز بـه سحر توسل نجست ، و از جادوگرى براى پيشبرد اهداف خود استفاده نكرد، « ولى شياطين كافر شدند، و به مردم تعليم سحر دادند : ولكن الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر ».(25)
علاقه ی افراطی به علوم طبیعی. تعداد زیادی از برندگان جوایز نوبل و دانشمندان علوم طبیعی، ماسون بوده اند. مانند: الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین، و ادوارد جنر کاشف واکسن آبله.(26) در این میان به نظر می رسد که علاقه و توجه افراطی ماسون ها به علم، برای پر کردن خلاء ناشی از کنار گذاشتن معنویت انجام می گیرد. البته لازم به ذکر است که در دین اسلام هم تأکید زیادی بر فراگیری علم و دانش شده است، اما از مسلمانان خواسته شده تا به صورت معتدل (نه افراط، نه تفریط) به علم بپردازند و از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به خدا استفاده نمایند. بنابراین در اسلام، علم هدف نیست بلکه یک وسیله است، اما در فراماسونری علم خود یک هدف است.
اعتقاد به قدرت برتر در ماسون صاحب درجه 33. گروه های ماسونی 33 مرتبه و 33 درجه دارند. شخصی که به درجه ی 33 می رسد ، قدرت زیادی داشته و ماسون اعظم نامیده می شود. این شخص بالاترین مقام لژ را در اختیار دارد.
اعتقاد به ساخت معبد سلیمان به عنوان پایتخت عقیدتی در بیت المقدس (Jerusalem) قبل از ظهور ضد مسیح (Antichrist) یا فرعون جدید (New Pharaoh) که منجی شیطانی ماسونهاست.(27)
اعتقاد به ظهور ضد مسیح (Artichrist = دجال) یا فرعون جدید (New Pharaoh) در ابتدای (دهه ی اول) قرن 21 و شروع حکومت جهانی شیطانی توسط او.(28) (البته ممکن است که Antichrist مورد نظر خود ماسون ها، لزوماً شخص خاصی نباشد؛ بلکه ممکن است Antichrist مورد نظر ماسون ها، خود تشکیلات فراماسونری باشد.)
در هر حال جا دارد که در این قسمت به این نکته اشاره کنیم که گروه هایی مانند فراماسونر ها و شیطان پرستان، از شیطان پرستی به عنوان یک نماد برای مبارزه با ادیان استفاده می کنند . اعضای این گروه ها در واقع هیچ اعتقاد قلبی به مسایل فرازمینی مانند خدا، فرشتگان، شیطان و … ندارند و معتقدند که تنها ماده وجود خارجی دارد. (اعتقاد به ماتریالیسم) اعضای این گروه ها برای نشان دادن دشمنی خود با مذاهب، از نماد (Baphomet) که مربوط به شیطان پرستان باستان است، استفاده نموده و از آن برای نشان دادن بی اعتقادی خود به عالم آخرت بهره می جویند. البته لازم به ذکر است که فراماسون ها و شیطان پرستان، خودشان نیز به این مسأله اعتراف کرده اند؛
امیدوارم توانسته باشم قدری شمارابافعالیتشان اشناکرده باشم منتظرنظرتون هستم….
يا بُنَىَّ، لاَ تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئا مِنَ الدُّنْيَا، فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِاءَحَدِ رَجُلَيْنِ؛ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ، اللَّهِ، فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ فَكُنْتَ عَوْنا لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ وَ لَيْسَ اءَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقا اءَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ.
وَ يُرْوَى هَذَا الْكَلاَمُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَ هُوَ:
اءَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا قَدْ كَانَ لَهُ اءَهْلٌ قَبْلَكَ وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى اءَهْلٍ بَعْدَكَ وَ إِنَّمَا اءَنْتَ جَامِعٌ لِاءَحَدِ رَجُلَيْنِ؛ رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ؛ اءَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَشَقِىَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ وَ لَيْسَ اءَحَدُ هَذَيْنِ اءَهْلاً اءَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ وَ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ، فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ.
اى فرزند بعد از خود مالى برجاى مگذار. زيرا آنچه مى نهى براى يكى از اين دو خواهد بود، يا كسى كه آن مال را در طاعت خدا به كار مى برد، پس او به چيزى كه سبب بدبختى تو شده ، نيكبخت مى گردد يا كسى است كه آن مال را در معصيت خدا صرف مى كند، پس به آنچه تو برايش نهاده اى ، بدبخت شود. و تو او را در معصيت يار باشى و اين دو هيچيك شايسته آن نيستند كه او را بر خود برگزينى .
و اين معنى را به گونه ديگرى هم آورده اند:
اما بعد آنچه از دنيا در دست توست پيش از تو صاحبانى داشته و بعد از تو به ديگران خواهد رسيد. مالى كه گرد آورده اى به يكى از اين دو خواهد رسيد يكى آنكه مال تو را در راه طاعت خدا به كار برد، پس او به چيزى كه تو بدان بدبخت شده اى ، خوشبخت گردد، يا كسى است كه آن را در راه معصيت خدا مصرف كند، پس به سبب مالى كه براى او گرد آورده اى ، بدبخت شود.هيچيك از اين دو، سزاوار آن نيستند كه او را بر خود برگزينى يا بار او را بر دوش كشى . پس براى آنها كه رفته اند، اميد آمرزش داشته باش و براى آنان كه مانده اند، اميد روزى خداوند را.